هرگز به من نگو...يادم تو را فراموش...
شنیده بودم ساحل دریاها دو نوعند یک نوع آن وقتی كه دریا موج می زند
و در ساحل گودال هایی حفر شده که آب ها در آن می ریزد و پس از مدتی هم
می گندد و نوع دوم آن كه در ساحل تخته سنگ هایی است که آب دریا وقتی
موج بر می دارد و با شتاب به سمت ساحل می رود با بر خورد به این تخته
سنگ ها بر می گرد. برگشت به سوي دريا، اگر روزی با مانعی برخورد کردی
و همه خلق دست رد به سینه ات زدند، نگران نباش دارد زمینه برگشتت
به آغوش دریا فراهم می شود ،آغوش لطف خدا همیشه به رویمان باز است
از دستش ندهیم. “این رحمتک الواسعه؛کجاست مهربانی گسترده ات؟ ”
خدایا از تو خجالت می کشم وقتی به سراغ همه درهای فرعی می روم و آن ها
را می کوبم، چندین بار با شدت زیاد، اما وقتی نا امید از خلق شدم ،تازه نگاهم
به درب اصلی زندگی می افتد که آن قدر شتابان رد شده بودم که ندیده بودمش
دق الباب می کنم و غرق در نور محبت خالق مهربانی ها می شوم.
خدایا کمکم کن که در راه اصلی بمانم و چه ضرر کرده اگر کسی غیر از در آستانت
جای دیگری برود. “فَوَ عزَّتکَ یا سیّدی لَو نَهَرتَنی ما بَرحتُ من بابِک؛ قسم به
عزت و جلالت ای آقای من که اگر مرا از درگاهت برانی نخواهم رفت.
خدایا کمکم کن این فراز از ابو حمزه را تا ابد به خاطر بسپارم
نوشته:مرضيه يادگاري حوزه علميه حضرت زينب سلام الله عليها يزد