سَردار / پیام امام عشق و مهربانی،امام راحل رحمة الله علیه به مناسبت شهادت دومین شهید محراب
پیام امام خمینی(ره) به مناسبت شهادت آیت الله مدنی
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
با شهید نمودن یك تن دیگر از ذریّه ی رسول الله (ص) و اولاد روحانی و جسمانی
شهید بزرگ امیرالمؤمنین(ع) سند جنایت منحرفان و منافقان به ثبت رسید.
سید بزرگوار و عالم عادلِ عالی قدر و معلم اخلاق و معنویات، حجت الاسلام
والمسلمین شهیدعظیم الشأن مرحوم حاج سید اسد الله مدنی رضوان الله علیه
همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقی شقی به شهادت رسید.
اگر با به شهادت رسیدن مولای متقیان اسلام محو و مسلمانان نابود شدند، شهادت
امثال فرزند عزیزش شهید مدنی هم آرزوی منافقان را برآورده خواهد كرد.
اگر خوارج سیاه بخت از شهادت ولی الله الاعظم طرفی بستند و به حكومت رسیدند.
این گروهك های خائن نیز به آمال خبیث خود كه سقوط حكومت اسلام و برقراری حكومت
امریكایی است، می رسند. آنان لعنت خدا و رسول و ننگ ابدی را برای خود و اینان عذاب
ابدی خدا و نفرت و لعنت قادر متعال و امّت اسلام را برای خود و هم پیمانان و اربابان
خونخوار خویش به بار آوردند،ملت بزرگ و روحانیت معظم، چون صفی مرصوص ایستاده اند.
كه هر پرچمی از دست توانای سرداری بیفتد، سردار دیگری آن را برداشته و به میدان آید و
با قدرت بیشتر در حفظ پرچم اسلامی به كوشش برخیزد.
شهید مدنی با شهادت مظلومانه خود ضدّ انقلاب و منافقین ضدّ اسلام را به كلی منزوی
كرد.
این چهره نورانی اسلامی عمری را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان
و مجاهده در راه حق علیه باطل گذراند و از چهره های كم نظیری بود كه به حد وافر از علم
و عمل و تقوی و تعهد و زهد و خودسازی برخوردار بود.
به شهادت رساندن چنین شخصیتی به تمام معنی اسلامی همراه با تنی چند از فرزندان
اسلام و یاران با وفای انقلاب اسلامی در میعادگاه نماز جمعه و در حضور جماعت مسلمین
جز عناد با اسلام و كمر بستن به محو آثار شریعت و تعطیل نمازجمعه و جماعت مسلمین
توجیهی ندارد.
سنگر عشق / به مناسبت شهادت دومین شهید محراب آیت الله شهید مدنی رحمة الله علیه
امروز که بزرگداشت شهادت دومین شهید محراب آیت الله مدنی رحمة الله علیه
به دست منافقان کور دل است، خاطره اي را از زبان آقاي بهاءالديني در سایت
اداره ی کل فرهنگی دانشگاه صنعتی اصفهان دیدم که آن را ذکر می کنم.
«عدهاي ميخواسند بروند جبهه، بچهها كه رفتند، ديديم حاج آقا آمدند خانه و
سخت ناراحت هستند و اشك در چشمانش حلقه زده است. گفتيم: «حاج آقا
چرا ناراحتيد؟» گفتند: «تلفن بزنيد به دفتر امام و اجازه بگيريد از امام ،كه من هم
با اين بچهها به جبهه بروم.» پرسيدم چرا حاج آقا؟ «گفتند: «آخر من نميتوانم ببينم
اين بچهها ميروند جبهه، آنجا ميجنگند و من نروم بجنگم،خوب من پير شدهام؛ اگر
من گذشت اين بچهها را نداشته باشم، ايثار اين بچهها را نداشتهباشم واي بر حال من!»
اما خوب معلوم بود كه حضرت امام هيچ وقت اجازه نميدادند ايشان سنگر تبريز را رها كنند
و به جبهه بروند. البته اين حركت ايشان هم نشانه عشق ايشان بود به شهادت و انقطاع
ايشان بود از دنيا.»
روح این شهید بزرگوار که عمری برای دفاع از ارزش هاس اسلام ناب محمدی تلاش کرد شاد.
و پدر در حالی که اشک شوق از دیدگانش جاری بود ،با افتخار فرمود:"پدرش به قربانش برود."
چه زیباست وقتی دختری با کار خوبی که انجام می دهد لبخند شادی
را بر لبان پدرش می نشاند و او را خوشحال می کند و معصومه دختر
دوست داشتنی پدر ،آن روز کار خوبش باعث شده بود،پدر رنج سفر
را از یاد ببردو قربان صدقه ی دختر باهوش و مهربانش شود،قضیه از
این قرار بود.“هارون عباسی دانشگاه امام صادق را که حالا به دست
امام کاظم می چرخید،تعطیل کرد و شاگردان بانو نجمه،که استاد بانوان
بود هم؛اجازه نداشتند به خانه ی ایشان رفت و امد کنند.حالا دیگر
دانشجویان ناچار بودند که سوالات خود را مکتوب کنند و از طریق پنهانی
برسانند به دست امام.
یک روز به در خانه آمده بودند و سوال ها را گذاشته بودند و رفته بودند.
روز بعد که دوباره آمده بودند دنبال جواب،فهمیده بودند که امام به حج
رفته اند،معلوم نبود که چند روز بعد به مدینه بر گردند، اما دانشجویان به
جای این که ناراحت شوند،حیران مانده بودند از کار اهل این خانه.
امام در خانه نبودند،اما پاسخِ واضح و درست همه ی سوال ها ،در میان
طومار پرسش نامه بود.کار فاطمه بود؛دختر امام کاظم و نجمه خاتون.”
آری و چه زیبا می شود آخرِ این ماجرا آن گاه که امام موسی بن جعفر
علیه السلام و قتی از ماجرا آگاه می گردد، قطره های اشک بر دیدگانش
جاری می شود و می فرماید:"پدرش به قربانش برود."چرا که دختر باهوش
و مهربانش به تمام سوالات ،کامل و جامع پاسخ گفته بود.
منیع:بی تو یک سال است به انضمام عروس ماه می شوم،چاپ 4،تهران
سروش ملل 1387 صص11_10
ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها ،کریمه ی اهل بیت بر همه ی عاشقان مبارک.
یا فاطمه معصومه اشفعی لنا فی الجنة
و چه زیبا امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:دل حرم خداست،جز خدا کسی را در حرمش جای مده.
خدای بزرگ و مهربان به همه ی موجودات و بندگانش، نعمت های
زیادی عطا کرده،یکی از آن ها “دل “است،همان دلی که بعضی ها
مِهر هر کسی را درآن بایگانی نمی کنند ،جز آن که خدا توصیه
کرده باشد و چه زیبا امام جعفر صادق علیه السلام می فرمایند:
“القَلبُ حَرَمُ الله فَلا تُسکِن حَرَمَ الله غَیرَ اللهِ"دل حرم خداست.
جز خدا کسی را در حرمش جای مده.
گاهی لازم است گرد و غبار غفلت و گناه از دل بزداییم و رذائلی را
که با خیال راحت جا خوش کرده اند، را از خانه ی دلمان بیرون کنیم.
خدایا!یاری امان نما تا در زمین قلبمان ،تنها بذر یاد تو را بکاریم و با
نور محبت تو آبیاریش کنیم.آمین / م . ی
علم و دانش یادگار امام جعفر صادق علیه السلام است،پس سختی هایش را هم با جان و دل باید پذیرفت. / درس خواندن در آب
شاید خیلی از ما هنوز موضوعی را که به عنوان انشاء در دوره ی راهنمایی
به ما می گفتند را به خاطر داشته باشیم،آن گاه که معلم بر تخته می نوشت:
بچه ها موضوع انشاء هفته ی آینده،"علم بهتر است یا ثروت؟”
خیلی از علمای ما در را ه آموختن علم سختی های زیادی متحمل شدند،اما
این مشکلات ذره ای اراده اشان را سست نکرد.” آیت الله حجت رحمة الله علیه
می فرمود:در زمان های قدیم ما از شدت گرمای نجف داخل حوض می شدیم و
فقط سرمان از حوض بیرون بود و کتاب را با دست بیرون نگه می داشتیم و مطالعه
می کردیم.” و به راستی آن چیزی که به وجود آدمی زینت می دهد، علم همراه
با عمل است،معبودا !تو را قسم به امام صادق علیه السلام رئیس مکتب جعفری
توفیق علم با عمل به همه ی ما عنایت فرما و ما را مشغول علوم غیر مفید مگردان.
منبع:داستانهای عارفانه،شهروز شهرویی،چاپ دوم،قم:انتشارات نجبا 1381 ص52