سنگر عشق / به مناسبت شهادت دومین شهید محراب آیت الله شهید مدنی رحمة الله علیه
امروز که بزرگداشت شهادت دومین شهید محراب آیت الله مدنی رحمة الله علیه
به دست منافقان کور دل است، خاطره اي را از زبان آقاي بهاءالديني در سایت
اداره ی کل فرهنگی دانشگاه صنعتی اصفهان دیدم که آن را ذکر می کنم.
«عدهاي ميخواسند بروند جبهه، بچهها كه رفتند، ديديم حاج آقا آمدند خانه و
سخت ناراحت هستند و اشك در چشمانش حلقه زده است. گفتيم: «حاج آقا
چرا ناراحتيد؟» گفتند: «تلفن بزنيد به دفتر امام و اجازه بگيريد از امام ،كه من هم
با اين بچهها به جبهه بروم.» پرسيدم چرا حاج آقا؟ «گفتند: «آخر من نميتوانم ببينم
اين بچهها ميروند جبهه، آنجا ميجنگند و من نروم بجنگم،خوب من پير شدهام؛ اگر
من گذشت اين بچهها را نداشته باشم، ايثار اين بچهها را نداشتهباشم واي بر حال من!»
اما خوب معلوم بود كه حضرت امام هيچ وقت اجازه نميدادند ايشان سنگر تبريز را رها كنند
و به جبهه بروند. البته اين حركت ايشان هم نشانه عشق ايشان بود به شهادت و انقطاع
ايشان بود از دنيا.»
روح این شهید بزرگوار که عمری برای دفاع از ارزش هاس اسلام ناب محمدی تلاش کرد شاد.