وای به من که نتوانستم یک نگاه مولایم امام زمان عج الله تعالی فرجه را به خود جلب کنم.
هر نعمتی که در طول سال به ما عنایت می شود،هر رشد معنوی که برای ما حاصل
می شود،همه به خاطر امام زمان ارواحنا فداه این پدر مهربان ماست، آیا یک بار شده
به خاطر این همه عنایت مولا سر بلند کنیم و از او تشکر کنیم؟همه کاره ی این عالم
هستند، ولی وای به حال من که نتوانستم یک نگاه آقا را به خودم جلب کنم،یکی از اسامی
یوسف زهرا عج الله تعالی فرجه"عینُ الله “است هر کاری بکنیم و هر چه از ذهنمان بگذرد.
آگاهند، اگر حضور او را در اطرافم حس می کردم و به یاد او بودم آیا به خود جرات می دادم.
بر سر کسی داد بزنم؟ اگر به شما بگویند ،امروز از تمام اعمال شما یک دوربین ، فیلمبرداری
می کند تمام حواسمان را جمع می کردیم،که خوب رفتار کنیم،اما ما به اندازه ی یک دوربین
صدا وسیما برای او که “عین الله “ست کار نکردیم و چه زیبا فرمودند آیت الله جوادی آملی
حفظه الله علیه که:"حضور امام بالاتر از نظارت امام است"،امام ما را می بینند،گاهی اوقات
در خانه های ما رفت و آمد می کند و چه زیبا به علی بن مهزیارمی فرماید:
قَد کُنّا نَتَوَقعُکَ لیلاً وَ نَهاراً” شب و روز انتظار آمدنت را می کشیدم،هر لحظه به یاد
مولایمان صاحب الزمان ارواحنا فداه باشیم و برای ظهورش دعا کنیم.
قسمتی از سخنرانی خانم رشید نیا روز سوم ماه مبارک رمضان المعظم
اشک هایت را به محضر مولایت صاحب الزمان ارواحنا فداه عرضه بدار.
و چه زیبا آیت الله بهجت رحمة الله علیه می فرمایند: در مصائب و گرفتاری ها توسّلتان
به ائمه ی معصومین علیهم السلام باشد،بالاخص امام عصر ارواحنا فداه،دختر خانمی را
دیدم که به شدت برای مشکلاتی که داشت اشک می ریخت ،به او گفتم این اشک
را خالصاً مخلصاً لوجه الله در محضر امام زمانت بریز و مشکلت را به او بگو،چقدر از
حضرت فاصله گرفته ایم؟ما فقط تا گرفتارمی شویم،فوراً یاد ختم و ذکر می افتیم.
چقدر صمیمانه با او حرف زده ایم؟در صورتی که شیعه باید هر روز این گونه باشد.
در روایت داریم اگر عالمی در کوچه ای زندگی می کند از جلوی در خانه ی او که رد
می شوی نگاه به در خانه اش بیندازی ثواب دارد،آن وقت ببینید یاد و توجه به مولا
صاحب الزمان ارواحنا فداه با دل شما چه می کند،طلبه ای از مرجع تقلیدی
پرسیده بود:ما برویم در خانه ی ائمه از آن ها استمداد بطلبیم ،یا در خانه ی
ائمه ی اطهار علیهم السلام برویم و این ها را واسطه قراردهیم.فرموده بودند:
هر دو خوب است اما بهتر این است که مستقیم،خواسته ات را به خدا نگویی.
امامان معصوم علیهم السلام را واسطه قرار بده آنها بروند در خانه ی خدا.
باید آرام آرام رذائل اخلاقی را از وجودمان دور کنیم و در زندگی به یاد مولایمان
صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه باشیم و در تمام کارها از حضرت مدد جوئیم.
قسمتی از سخنان ارزشمند سرکار خانم قیاسی
و من به غربت و تنهائی مولایی که صریحاً می فرماید:"من غریبم"بسیار گریستم.
بحث آن جلسه ی مدیریت محترم حوزه ی علمیه سرکار خانم قیاسی، در رابطه
با منتطران حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه بود،فرمودند:
مهدویت به عنوان یک اصل در زندگی ست،اگر می خواهیم از ارادتمندان یوسف
زهرا ارواحنا فداه باشیم، باید کارهائی بکنیم ؛که مورد توجه ایشان باشد.
فرمایش یکی از علمای یزدی این است که:کوهی در مشهد است به نام “خلج”
خیلی دور از مشهد نیست و بسیار هم خوش آب و هواست.
آن عالم به کوه “خلج” می رود و گریه و زاری و استغاثه می کند و مرتب به امام
زمان ارواحنا فداه می گوید:آقا جان چرا ظهور نمی کنید؟ ای کاش می آمدید.
می فرماید: گریه زیادی کردم ،آمدم منزل استراحت کنم خوابم برد،دیدم در کوه
“خلج” هستم ،با همان حالتی که صبح آن جا بودم.دیدم یوسف زهرا عج الله
تعالی فرجه آمدند ورو به حضرت امام رضا علیه آلاف التحیة و الثناء ایستادند.
عرضه داشتم:چرا داخل شهر نمی آئید آقا؟منظورم ظهور مولا بود.خانم قیاسی
ادامه دادند:این جا به شدت ناراحت کننده ست ،و من چقدر از دست خودم دلگیر
هستم،چون این عالم مسلماً در جایگاه خوبی بوده،که روز تفریحی می رود برای
مناجات و می تواند مولایش را ببیند،حضرت می فرمایند:من این جا غریبم،بعد
ادامه دادند، من این جا کارگر خیلی دارم اما اصلا به فکر من نیستند و یادی از
من نمی کنند،کارگر یعنی چه؟حضرت نمی فرماید شیعه.
آن عالم بزرگوار می فرماید :یک دفعه دیدم درخانه هستم و نه کوه “خلجی “هست
و نه امام زمانی و من به غربت و تنهایی کسی که صریحاً می فرماید “من غریبم”
بسیار گریستم،نویسنده ی آن کتاب به سخن آن عالم یزدی که در کوه خلج بوده
ادامه می دهد که باید به فکر حضرت بود.
منبری ها!وجود حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه را برای مردم تبیین کنید.
نمی شود قربان صدقه ی حضرت برویم و برای حل مشکلاتمان عریضه بنویسیم.
و در چاه جمکران بیندازیم، در همه جا باید از نام او استفاده کنید اما نه فقط برای
حل مشکلات خودمان ،مرتب بگو"یا صاحب الزمان ادرکنی،یا صاحب الزمان اغثنی”
از 1440 دقیقه فرصتی که، خدا در هر شبانه روز به ما عطا کرده؛ 5 دقیقه اش را هم به یوسف زهرا ارواحنا فداه اختصاص دهیم.
بزرگی می فرمود:خدمت آیت الله میلانی رسیدم،ایشان علاقه ی ویژ ه ای
به ائمه ی اطهار علیهم السلام داشتند،بالای سرشان تابلویی نصب
کرده بودند ،که روی آن چنین نوشته بود.
بالای سرم نام تو را نقش نمودم/ یعنی که سر من به فدای قدم تو.
از ایشان دستور العملی خواسته بودند، فرموده بودند:
شبانه روز 24 ساعت است ،هر دقیقه هم 60 ثانیه است ،اگر این اعداد
را در هم ضرب کنید، می شود 1440 دقیقه در یک شبانه روز.
از این دقایق شما، 1435 دقیقه کارهای دیگر را انجام دهید، اما پنج دقیقه اش
را گوشه ای بنشینید و با امام زمان ارواحنا فداه، خلوتی داشته باشید.
روزی 5 دقیقه به یاد یوسف زهرا عج الله تعالی فرجه باشیم.
قسمتی از سخنان ارزشمند استاد فرحزاد
نکند از گروه هایی که چون سیلی خروشان، به سمت یوسف زهرا ارواحنا فداه در حرکتند عقب بمانیم؟
اولین گروهی که در زمان رجعت ،به مهدی فاطمه ارواحنا فداه ایمان می آورند.
و در واقع با سرعت ترین افراد ،مسیحی ها هستند؛ علتش هم این است که
آنها حضرت عیسی مسیح علیه السلام خود را در کنار مهدی زهرا عج الله تعالی
فرجه می بینند و این جای نگرانی ست، آنها کجا هستند و ما کجا؟نکند در سیل
خروشانی که به سمت حضرت در حر کتند ما عقب بمانیم؟ آخرین گروهی که به
سمت صاحب الزمان رهسپار می شوند،مسلمان ها هستد؛ چرا که فکر می کردند.
اولی و دومی بر حقند، اما وقتی یوسف زهرا ارواحنا فداه آنها را به دنیا بر می گرداند.
و از آنها سوال می کند:آیا شما نبودید که حق مادرم زهرا سلام الله علیها را غصب
کردید و پهلویش را شکستید؟و وقتی آن دو زبان به اعتراف می گشایند،مسلمانانی
که سنگ این خلفاءرا به سینه می زدند ،متوجه می شوند مهدی صاحب الزمان
بر حق است ،اما آن جا دیگر سودی ندارد چرا که باید در این جابه فکر بود و
زمینه سازی کرد،خانم قیاسی آن شب در سخنرانی اشان خیلی گریه کردند.
به گونه ای که خیلی ها همراه ایشان اشک می ریختند.
پسرم زیاد در شهر نمان ،آنهایی که عاشقت هستند؛ در بیابان ها دنبالت می گردند.
مهدی جان! امروز میلاد تو بود، همه شاد بودند و عید را به همدیگر تبریک می گفتند.
اما نمی دانم، شما هم دلت شاد بود یا نه؟ امروز هم گذشت و شما نیامدی ،داشتم
به این فکر می کردم که به یاد شما بودن و دل را به سوی شما متوجه کردن نباید منحصر
به یک روز شود،باید همیشه آماده بود و منتظر؛جایی خوانده بودم که فرموده بودی.
کاش شیعیان ما به اندازه ی یک لیوان آب که تشنه انتظارش را می کشد، ما را طلب
می کردند،آقای من!هنوز تشنه ی دیدار نشدیم، کاش در تقویم دلم بنویسم؛ هر روز
متعلق به یوسف زهراست و به راستی هر روز اگر به یاد تو نگذرد، چیزی کم دارد.
و آن قدر غریبی که فرمودی:از زمانی که جدّ ما ابا عبد الله الحسین علیه السلام در
روز عاشورا به شهادت رسید و اهل بیتش را در بیابان ها پراکنده کردند؛از آن روز تا به
حال ما صحرا نشین شدیم و هر کس به دیدار مولایمان یوسف زهرا ارواحنا فداه نائل
شده از خیمه و چادر گفته و چه زیبا پدر به پسر می گوید: پسرم، زیاد در شهر نمان.
به بیابان برو ،آنهایی که عاشقت هستند در بیابان ها دنبالت می گردند.
اقتباسی از نکته ای زیبا ،در سخنرانی سرکار خانم قیاسی در شب نیمه ی شعبان
یادگاری / حوزه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها یزد