و من به غربت و تنهائی مولایی که صریحاً می فرماید:"من غریبم"بسیار گریستم.
بحث آن جلسه ی مدیریت محترم حوزه ی علمیه سرکار خانم قیاسی، در رابطه
با منتطران حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه بود،فرمودند:
مهدویت به عنوان یک اصل در زندگی ست،اگر می خواهیم از ارادتمندان یوسف
زهرا ارواحنا فداه باشیم، باید کارهائی بکنیم ؛که مورد توجه ایشان باشد.
فرمایش یکی از علمای یزدی این است که:کوهی در مشهد است به نام “خلج”
خیلی دور از مشهد نیست و بسیار هم خوش آب و هواست.
آن عالم به کوه “خلج” می رود و گریه و زاری و استغاثه می کند و مرتب به امام
زمان ارواحنا فداه می گوید:آقا جان چرا ظهور نمی کنید؟ ای کاش می آمدید.
می فرماید: گریه زیادی کردم ،آمدم منزل استراحت کنم خوابم برد،دیدم در کوه
“خلج” هستم ،با همان حالتی که صبح آن جا بودم.دیدم یوسف زهرا عج الله
تعالی فرجه آمدند ورو به حضرت امام رضا علیه آلاف التحیة و الثناء ایستادند.
عرضه داشتم:چرا داخل شهر نمی آئید آقا؟منظورم ظهور مولا بود.خانم قیاسی
ادامه دادند:این جا به شدت ناراحت کننده ست ،و من چقدر از دست خودم دلگیر
هستم،چون این عالم مسلماً در جایگاه خوبی بوده،که روز تفریحی می رود برای
مناجات و می تواند مولایش را ببیند،حضرت می فرمایند:من این جا غریبم،بعد
ادامه دادند، من این جا کارگر خیلی دارم اما اصلا به فکر من نیستند و یادی از
من نمی کنند،کارگر یعنی چه؟حضرت نمی فرماید شیعه.
آن عالم بزرگوار می فرماید :یک دفعه دیدم درخانه هستم و نه کوه “خلجی “هست
و نه امام زمانی و من به غربت و تنهایی کسی که صریحاً می فرماید “من غریبم”
بسیار گریستم،نویسنده ی آن کتاب به سخن آن عالم یزدی که در کوه خلج بوده
ادامه می دهد که باید به فکر حضرت بود.
منبری ها!وجود حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه را برای مردم تبیین کنید.
نمی شود قربان صدقه ی حضرت برویم و برای حل مشکلاتمان عریضه بنویسیم.
و در چاه جمکران بیندازیم، در همه جا باید از نام او استفاده کنید اما نه فقط برای
حل مشکلات خودمان ،مرتب بگو"یا صاحب الزمان ادرکنی،یا صاحب الزمان اغثنی”