اگر در ذهن کودکی تصور غلطی از خدا جا گرفت،چه کسی مقصر است؟!
در صفحه ی خانگی آموزش مجازی حوزه های علمیه مطلب
زیبایی از دوست بسیار فعالم خانم اشرف السادات مطلوبي
دیدم که تصمیم گرفتم با ذکر منبع آن را در وبلاگم بگذارم
تا شما هم از آن استفاده کنید.حرف های یک کودک که می تواند
ما را به تامل وا دارد.
خدا به ما انگشت داده - مامان میگه: «باچنگال غذا بخور»
خدا به ما صدا داده - مامان میگه: «جیغ نزن»
مامان میگه: «كلم بخور،حبوبات و هویج بخور»
ولی خدا به ما هوس بستنی شیره ای داده
خدا به ما انگشت داده - مامان میگه:«دستمال بردار»
خدا به ما آب گل آلود داده - مامان میگه: «شالاپ شولوپ نكن»
مامان میگه:«ساكت باش،خوابه بابات»
اما خدا به ما درِ سطل آشغال داده كه میشه باهاش شترق صدا داد.
خدا به ما انگشت داده - مامان میگه:«باید دستكش هات رو دست كنی»
خدا به ما بارون داده - مامان میگه،«مبادا خیس بشی»
مامان می خواد كه ما مراقب باشیم و زیاد نزدیك نشیم
به اون سگ های قشنگ غریبه ای كه خدا بهمون داده نوازششون كنیم.
خدا به ما انگشت داده - مامان میگه: «برو دستت رو بشور»
ولی آخه خدا به ما جعبه های پر از زغال. تن های سیاه شده قشنگ
داده،چه جور! من چندان باهوش نیستم،ولی یه چیز رو مطمئنم بخدا
یا مامان داره اشتباه می كنه،یا اگه نه،خدا”
و من در آخر می نویسم:راستی اگر در ذهن کودکی تصور
غلطی از خدا جا گرفت چه کسی مقصر است؟
گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ
www.seemorgh.com/Entertainment