چقدر اجحاف است کار آنان که بی بی دو عالم را اسطوره ای دور از دسترس می دانند.
چقدر اجحاف می کنند،در حق حضرت زهرا سلام الله علیها
آنان که او را اسطوره ای می دانند که یعنی من کجا و ابعاد
زندگی دور از دسترس این بانوی نمونه کجا.
مگر می شود دعایی کرد که بی بی دو عالم می کرد،تربیتی کرد
که زهرای اطهر سلام الله علیها مقید و پایبند به آن بود؟
مگر ی شود برای دفاع از حریم ولایت سیلی بخوری و سکوت کنی؟
مگر می توانی چهل شب به در خانه ی مهاجر و انصار بروی؟
و خوش به حال کسانی که می گویند حضرت صدیقه ی طاهره
سلام الله علیها برای ما یک اسوه است که می شود به او نزدیک
شد و زندگی را تا حد ممکن شبیه زندگیش کرد.
درست است کار خطیر این دُر دانه رسول مهربانی هارا اگر هر کسی
می توانست انجام دهد که تنها او بی بی دو عالم نمی شد،اما هر
کسی به زندگی خویش بنگرد که کجا دارد حقی از کسی ضایع
می شود ،مهم این است صدای سکوت مظلوم را بشنوی و دردش
را چاره گر باشی،نه این که تو هم به خیل بی تفاوت ها بپیوندی.
اگر این گونه شد یعنی فهمیده ای زهرا که الگو می شود یعنی چه؟
نوشته ی : م . ی
مبادا در درس دفاع از ولایت نمره ی قبولی رو کسب نکنیم؟
سنت الهی،حکم می کند که هر جا خدای مهربان در قرآن از الگویی
مثبت یا منفی سخن گفت، دلیل این معرفی را هم بیان می کند.
خداوند در آیات انتهایی سوره ی مبارکه ی تحریم،آن جا که، از انحراف
همسران حضرت نوح وحضرت لوط علیه السلام _بردن خبر از خانه ی
همسرانشان به خانه ی دشمن_سخن می گوید،قصد دارد پیامی را
هم به من و شما بر ساند و آن اینکه،انتسابات باعث سعادت کسی
نمی شود که در روز قیامت ،افراد مورد ملاکند و از آنان سوال می شود.
وسپس خداوند از آسیه سلام الله علیها به عنوان الگوی مثبت یاد می کند.
و دلیل این انتخاب را هم به زیبایی هر چه تمام ، بیان می دارد و آن
اینکه آسیه سلام الله علیها یک دعای قشنگ کرد.
گفت :خدایا!برای من در نزد خودت خانه ای در بهشت بنا کن.
در واقع این زن با ایمان،تمنای بهشت نداشت که از خدا قرب الی الله را
آرزو می کرد.
چرا که او در زندگی دنیایی در قصر فرعون زندگی می کرد و از تمام امکانات
مادی و رفاهی بهره مند بود.
اما با دیدن معجزه ی حضرت موسی علیه السلام به او ایمان آورد و همسرش
فرعون او را در آفتاب سوزان به چهار میخ کشیدو به این ترتیب آسیه سلام الله
علیها جان خودش را در راه رضای خدا داد تا به همگان بگوید.
وقتی پای اعتقادات در میان است و خدا دستور داده از خط قرمزها ی زندگی
نباید عبور کنی،باید پشت پا زد به هر چه که خدای بزرگ ما را از آن نهی
کرده است و سپس از حضرت مریم سلام الله علیها به عنوان الگویی مثبت
و یکی از چهار زن بهشتی یاد می کند،تا اینکه به گل سر سبد آفرینش
حضرت صدیقه ی طاهره سلام الله علیهامی رسیم.
با اینکه آیات زیادی در مدح این خانواده ی ولایت مدار، در قرآن داریم اما
خداوند سوره ی مبارکه ی کوثر رااختصاصی بی بی دو عالم قرار می دهد .
خدایا!بر عکس سنت های قبلی ،چرا دلیل الگو بودن فاطمه سلام الله علیها
را ذکر نکردی؟
به خاطر اینکه تمام ابعاد زندگی بی بی دو عالم برای شما الگوست به
عبارتی در صداقت،عبادت،همسر داری و … حرف اول را حضرت زهرای بتول
سلام الله علیها می زند،او از کسی دفاع کرد که شوهرش بود یک وقت هایی
از حق دفاع کردن سخت می شود،مردم می گفتند دارد سنگ شوهرش را به
سینه می زند!
اما فاطمه ی زهرا سلام الله علیها تکلیفش را تشخیص داد و حماسه ای
که او آفرید نام حضرت علی علیه السلام را برای همیشه ی تاریخ ماندگار کرد.
زهرای مرضیه سلام الله علیها از ولایت تا آخرین نفس دفاع کرد ما هم حواسمان
را جمع کنیم،مبادا کاری کنیم دل ولی امرمان سید علی خامنه ای راخون کنیم؟
مبادا غمی بشویم بر غم های دلش ؟حواسمان باشه معلم درس دفاع
از ولایت،زهراست،مبادا در این درس نمره ی قبولی را کسب نکنیم؟
اقتباسی از سخنرانی سر کار خ ورزدار در ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
نوشته ی: م . ی
"من فاطمه ام "تنها یک جمله نیست، قصه ی غربت یک زن مظلومه ست.(قسمت اول)
جایی نیست که غریب باشد و او را نشناسند،جایی نیست که سفارشِ
بزرگ خانواده به کسی نرسیده باشد،کمتر کسی ست که مهربانی و
محبت رسول خدا را به دختر دُردانه اش زهرای اطهر سلام الله علیها
ندیده باشد، این که او زود به زود دلش برای پاره تنش تنگ می شود.
آنهایی که در مسجد رسول خدا نماز می خواندند، آغوش گشودن های
پیامبر مهربانی را به روی حسنین دیده بودند،دلیل روزی که او سجده ی
نمازش را طول می دهد،این است که کودکی بر پشت پیامبر سوار شده
و مشغول بازی ست ،سجده طولانی می شود تا دل این کودک نرنجد.
ردّپای مهربان رسول خدا را کوچه های بنی هاشم به خاطر دارند، اما
چه زود بعضی حرفها را به دست باد فراموشی می سپارند.
نسبت بین پدر و دختر که مشخص است،او ام ابیهای پدر است و پدرش
کسی که همه ی زندگیش را برای اسلام خرج کرده و در راه تبلیغ دین
خدا لحظه ای کوتاهی نکرده،اما روزی فرا می رسد که این پیامبر مهربان
از دنیا می رود و مسجد رسول خدا لحظه ای پر التهاب را به شهادت
می گیرد ،وقتی بی بی دو عالم زهرای اطهر سلام الله علیها به مسجد
می آید، در جمع مهاجرین و انصار و مردمی که آمده اند تا با چشمانشان
سندبی وفایی خویش را امضا کنند….
راستی نوشته اند حال زهرا در آن روزهای آخر خیلی وخیم بوده، آخر چه
کار مهمی می تواند پیش آمده باشد که زهرا را با چنین حالی به مسجد
کشانده…..ادامه دارد / نوشته ی: مرضیه یادگاری.حوزه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها یزد.
من" فاطمه ام" تنها یک جمله نیست، قصه ی غربت یک زن مظلومه ست.(قسمت دوم)
بی بی حضرت زهرا سلام الله علیها به مسجد آمده اما حال خوشی ندارد.
پهلویش بدجور ضربه دیده، آخر زهرا جان با این حال وخیمت
برای چه به مسجد آمده ای؟
آمده ای تا دوباره ازتکرار بی وفایی ها برنجی؟مهربانی قلبت چرا این
قدر بی نهایت است؟آمده ای که چه بگویی زهرا جان…؟
شما که می دانی این مردم گوشی برای شنیدن حرف حق ندارند.
زهرا جان اوج غربتت تا کجاست ؟مگر این مردم تو را نمی شناسند؟
پرده ای کشیده شد،زهرا تاب ایستادن ندارد،بر زمین نشست و حرف
زد، چه دردی می کشد زهرا….چه کسی می فهمید؟
مردم مرا می شناسید؟ “منم فاطمه"،می خواهید از نام پدرم جویا
شوید؟همه او را می شناسید او محمد است ،نه!! بحث نشناختن
نبود، می شناختند به ضررشان بود این آشنایی را باور کنند.
آخر جواب وجدانشان را چه بدهند؟
اگر روزی از آنها سوال شود، می شناختید او را و در خانه اش را
آتش زدید؟می شناختید و آوردن هیزم ها را نظاره گر شدید؟
در خانه ی پاره تن رسول خدا را به آتش کشیدند و تنها سکوت
کردید و در گوش همدیگر زمزمه کردید؟
آری خطبه ی بی بی را که ورق می زنی، تنها همین یک جمله اش
دنیایی درد در خود نهفته دارد،"من فاطمه ام” یک جمله نیست.
تنها خبر از نسبت ها نیست،” من فاطمه ام ” قصه غربت یک زن
مظلومه است که برای دفاع از ولایت پهلویش را شکستند.
نوشته: مرضیه یادگاری حوزه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها یزد.