وقتی که بزرگ شدیم.
درس که شروع شد، از استاد مهدی رهنما خواستیم که به ما یک نصیحتی کنند. ایشان جملات زیبایی از استاد خویش مرحوم صفایی حایری رحمه الله علیه به ما هدیه کردند:"وقتی ما بچه تر بودیم مشتاق بازی و توپ بودیم .در انتظار می نشستیم تا راهمان دهند و قهر می کردیم و دور می شدیم تا نزدیکمان کنند.
اما همین که هدفی پیدا می کردیم دیگر به توپ ها و بچه ها نگاه نمی کردیم حتی اگر دعوتمان می کردند می
خندیدیم و اگر دستمان را می کشیدند نق می زدیم وفرار میکردیم چرا؟
مگر توپ همان توپ نبود و بازی همان بازی محبوب نبود ؟اما ما دیگر آن نبودیم. ما هدفی داشتیم و لباسی به تن کرده بودیم
و مهمانی می خواستیم برویم…
آه !حالا می فهمم چرا خیلی ها به توپ های بزرگتر و کره های زمین و ماه وخورشید هم همان طور نگاه می کنند و توپ بازی نمی کنند و اسیر بازی نمی شوند.
اینها کاری دارند و هدفی دارند این است که مشغول نمی شوند و سر گرم نمی شوند."وما از این حسن انتخاب استاد تشکر کرده وبه دعای آخری که فرمودند”
ان شاالله به جای سرگر می با بازی های دنیا ، مشغول اهداف بزرگتر باشیم."آمین گفتیم.برای شادی روح همه علما واساتیدی که دیگردر بین ما نیستندصلواتی بفرست ودهانت را با این ذکر نورانی خوشبو کن.