و چه زیبا سید الشهدا علیه السلام در دعای عرفه حمد خدا را به جا می آورد.
وقتی کتاب ارزشمند مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی رحمة الله علیه را باز می کنم،می بینم.
دعاهایی دارد که شاید همه ی آن ها را برای یک بار هم در زندگی نخوانده باشم.
چقدر زیبا سید الشهداءعلیه السلام در دعای عرفه با خداوند مناجات می کند،چقدر عاشقانه با
خدا حرف می زند و او را حمد و سپاس می گوید،خدایا تو مربی و پروردگار منی و باز گشت
من به سوی توست،به من نعمت وجود بخشیدی و زمانی مرا به وجود آوردی که از برکت
پیشوای توحید،حضرت خاتم المرسلین صلی الله علیه و آله، مقام هدایت را به من عطا نمودی.
مرا که کودکی ناتوان بودم،در گهواره نگاه داشتی و از شیر مادر غذایی گوارا روزیم کردی.
وچه زیبا بعداز حمد و سپاس خدا شروع به شهادت دادن می کند،حسین علیه السلام
شهادت می دهد با چشمانش،با نقش های پیشانی اش، شکاف راههای نفس هایش و
محفظه ی شامّه اش و با حرکات بی شمار زبانش ،با مکان روئیدن دندان هایش و با پرده ی
قلبش ،باجگرش ،با سر انگشتان دست و گوشت وخون و مو و پوست و اعصاب و استخوان
مغز و خواب و بیداریش و رکوع و سجودش شهادت میدهد تا اعترافی بکند،خدایا اگر قرن ها
به من فرصت زندگی دهی؛ شکر یکی از نعمت هایت رانمی توانم به جا آورم و هرگز نمی توانم
نعمت هایت را بشمارم."وَاِن تَعُدُّوا نِعمَة اللهِ لاتُحصوها"/ م . ی