من به شهید محمد باقر عاصی گفتم:من هم می خواهم به جبهه بیایم.
وقتی به چهره ی خانم خاتم یزدی در حوزه می نگرم به حال معنوی اشان
غبطه می خورم،روزی که واحد فرهنگی حوزه تصمیم گرفته بود به یاد همسر
شهیدشان از ایشان تجلیلی به عمل آورد، خوشحال بودم که توفیق نشستن
و گوش فرا دادن به سخنانشان را دارم، چون که ایشان سکوت معنا دار عجیبی
در حوزه دارند.
وقتی از ایشان سوال شد که زنان چه نقشی در زمان جنگ بر عهده داشتند؟
فرمودند:در شهر تلاطم عجیبی بود، هر کسی سعی می کرد خود را به جبهه
برساند،آنهایی که سنشان کم بود، به هر طریقی بود سنشان را بالا می بردند.
خانم ها نقش بسیار موثری داشتند، هر کس از هر چه داشت برای کمک به
جبهه دریغ نمی کرد،زنهای زیادی جمع می شدند،ملحفه و لباس می دوختند.
آبغوره می گرفتند،غوره می آوردند،شیشه می آوردند،روزی به شهید محمد
باقر عاصی گفتم من هم می خواهم به جبهه بیایم، فرمودند:اگر شما ها بخواهید.
بیایید که ما باید همیشه مشغول خانه درست کردن برای شما باشیم.
آنها به جبهه می رفتند و باز در شهر تلاطمی عجیب بر پا می شد.