معلم خوبم!ازتو ممنونم که عشق به قرآن را به من آموختی.
همه جمع بودند،معلم های مهربون ،بچه های ناز و دوست داشتنی،و…همه اومده بودند.
تا در کنار هم،روز معلم رو جشن بگیرند.برنامه های خوبی اجرا شد.
من هم توفیق داشتم یه متن ادبی رو که از قبل تهیه کرده بودم .
رو تقدیم همه ی کسانی کنم،که تو دلشون مهر و محبت به بچه ها، موج می زنه.
اونایی که نام و یادشون برای همیشه، در دل بچه ها می مونه.
من با عشق و محبت اونا رو خطاب کردم و گفتم:
“امروز می خوام برای شما گلای باغ زندگی ،یه قصه ی قشنگ تعریف کنم.
از یه باغبون مهربون،که گلدونای زیادی داشت.
او هر روز با عشق و محبتی وصف ناشدنی،به نهال های داخل گلدونا آب می داد.
اونا رو کنار پنجره می ذاشت، تا به خورشید سلام کنند .
و از نسیم یه حال و احوالی بپرسند.
تا این که یه روز بالاخره تلاش های او نتیجه داد.
و بوی عطر گلهای زیبا و رنگارنگ ،تو همه ی باغ پیچید.
اون روز باغبون قصه ی ما با اون که خیلی کار کرد .
اما اصلا احساس خستگی نکرد.می خوام بگم:
قصه ی باغبون ما و خوشحالی او،امروز هم داره تکرار میشه.
آره!بچه های گلم،مربیای مهربون شما از وقتی مهر ماه شد .
و شما اومدید توی مدرسه.
هر روز به امید روزی که همه ی وجودتون معطر با عطر قرآن بشه.
با شما نشونه ها رو کار کردند.
آرزو شون بود کلمه خوانی یاد بگیرئید و حالا خیلی از شما می تونید.
خیلی از کلمات رو بخونید و از این بابت خوشحالید.
و چقدر قشنگه لحظه ای که یه مربی می تونه نتیجه و حاصل دسترنج
چند ماهش روببینه.امروز تک تک مربیانی که این جا هستند.
از حضور سبز بچه های کلاسشون خوشحالند.
امروز پدر و مادرای خوب شما هم به وجود تمام شما افتخار می کنند.
و در آخر میگم:
گامهای کوچولوتون در راه خدمت به قرآن، استوار.
ان شاءالله قرآن مونس و انیس خودتون،پدر و مادرای مهربونتون
و مربیای پُر تلاشتون باشه .
حالا همه با صدای بلند بگید:"مربیای مهربون تشکر تشکر.”
صدای تشکر بچه ها از معلم های خوبشون
انگار یه انرژی مضاعف به اونا می داد.
تا با امیدی بیشتر برای آینده ی درخشان این بچه های نازنین ، تلاش کنند.
با یک دنیا عشق به شما میگم:روزتون مبارک.
یادگاری.حوزه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها یزد