قدم خير جان خانه داري براي ده دوازده نفر كار آساني نيست..
ص 61 کتاب دختر شینا را باز می کنم تازه صمد سربازیش تمام شده و
قدم خیر خود را خوشبخت ترین زن قایش می داند . مادر شوهر قدم خیر
گاهی مسولیت دوقلوهایش را به او می سپارد و واقعا او با تر و خشک کردن
آن ها اصلا به هیچ کاری نمی تواند برسد.چقدر مهربان است این آقاصمد هر
وقت از تهران می آید، با بهترین سوغاتی ها دل همسرش را شاد می کند.
وقتي از قدم خير سوال مي كند از كدام سوغاتي خوشت آمده و او جوابش را مي دهد
مي فهمد دقيقا اون روزي كه اون سوغاتي را مي خريده خيلي دلش هواي او را كرده
بوده. در آن يك هفته اي كه در خانه است به حرف هاي همسرش گوش
می دهد.او مي داند خانه داري براي ده دوازده نفر كار آساني نيست..
همه شادي قدم خير روزهايي ست كه همسرش كنار اوست
رسيدگي به امور دوقلوها و كارهاي خانه او را آن قدر خسته مي كند
كه سر شبي خوابش مي برد و فردا صبح وقتي بيدار مي شود
متوجه مي شود خيلي دير شده و مادر شوهر زودتر از او بيدار شده
او كه حوصله دعوا و مرافعه ندارد از خانه مادر شوهر بيرون مي زند
و به سراغ مادرش شيرين جان مي رود او را كه مي بيند مي زند زير گريه…
و …..
مرضيه يادگاري حوزه حضرت زينب سلام الله عليها يزد