شفاعت 999 صف از صف های منتظر ورود به بهشت، به عهده ی ابا عبد الله الحسین علیه السلام است.
خانم قیاسی در بین سخنان ارزشمندشان روایت زیبایی را از امام صادق
علیه السلام عنوان کردند که ایشان می فرمایند:فردای قیامت که می شود
برای ورود به بهشت جاویدان خدای مهربان، هزار صف تشکیل می شود که
دنباله اش بی انتهاست.
تمام انبیاء و صلحا و شهدا، فقط شفاعت یک صف را به عهده دارند و شفاعت
999تا از این صفوف به عهده ی جد غریبم ابا عبد الله الحسین علیه السلام است
آری سید الشهداعلیه السلام بابی ست از ابواب بهشت و او برای همیشه تافته ای
جدا بافته باقی خواهدماند.
خدایا ما را مشمول شفاعت مولایمان حسین علیه السلام قرار ده.
مشتری همیشگی خدا و ائمه ی اطهار علیهم السلام باشیم / حواسمان باشد به یاد حسین بودن هایمان فصلی و موسمی نشود!!
می توان از خدا چیزهای قشنگی در مجالس سید الشهدا ءعلیه السلام طلب
کرد،به فرموده ی خانم رفیعی حفظه الله که فرمودند:از خدا بخواهیم که رشدمان
دهد و حال امروزمان با دیروز و گذشته امان خیلی فرق کند و کسی که زائر ابا عبد الله
الحسین علیه السلام شد،باید به مراتب تغییرات خوب زندگیش بیش از دیگران باشد.
حواسمان باشد به یاد حسین بودن هایمان فصلی و ماهی نشود،یادمان باشد در
کارمان که گره می افتد تازه یاد خدا نکنیم،خدای مهربان می خواهد مشتری
همیشگی اش باشیم.
خدایا درک و فهم ما را نسبت به آل الله و معارف دینی بیشتر از قبل بفرما.
هرگز راضی نشوم به اینکه ،نفسم از کوچک کردن کسی لذت ببرد / این"من"بود که ابلیس را بیچاره کرد.
انگار باید همیشه نگران بود،تا مبادا رذائل اخلاقی در خانه ی قلبمان جا
خوش کنند و بیرون کردنشان ممکن نباشد، اگر اندکی در رفتارهای روزمره امان
دقت کنیم شاید متوجه شویم ،گاهی از اوقات خیلی بهتر از آن چه رفتار کردیم
می توانستیم برخورد کنیم و گاهی چقدر زشت و بد می شود وقتی کسانی در
صدد انتقام جویی بر می آیند.
هرگز نخواسته باشم از کوچک کردن کسی لذت ببرم،هرگز نگویم تا غلط کردنش را
نشنوم او را رها نمی کنم،حضوراً باید از “من"عذر خواهی کند.
راستی می دانی این"من"بود که ابلیسی را که 6000سال عبادت خدا کرده بود را
بیچاره کرد.
خدایا!دست هایمان را مثل همیشه بگیر و راهنمایی امان کن، ای مهربان
اقتباسی از سخنان ارزشمند استاد بزرگوارم،خانم رفیعی حفظه الله علیه
کجای عالم چنین شفاخانه ای پیدا می کنی، که تربت مقتلش شفا بخش هر دردی باشد؟!
خدمت آیت الله بها الدینی رحمة الله علیه رسید و فرمود:دختر جوانی دارم که
دیوانه شده،یک مرتبه خانه را ترک می کند و به کوچه می رود،به شدت از
این قضییه در رنج و عذابم، مرا راهنمایی کنید.
آن عالم بزرگ به اندازه ی عدسی از خاک مقتل سید الشهدا علیه السلام
به ایشان دادند و فرمودند که این را به دخترت بده تا بخورد.
فردا برگشت در حالی که خوشحال بود، فرمود: آقا دخترم خوب شد،عقلش
برگشت و طبیعی و عادی دارد زندگیش را می کند.
و چه جایگاه رفیعی دارد کسی که برای کسب معرفت به مجلس مولا امام
حسین علیه السلام می آید و امراضی که سخت قلبش را بیمار کرده را به این
طبیب مهربان نشان می دهد، راستی کجای عالم چنین شفاخانه ای پیدا می کنی؟!
گزیده ای از سخنان ارزشمند خانم قیاسی حفظه الله علیه مدیریت حوزه ی علمیه
چه دیدنی اند علمایی که کفنشان را، با قطره قطره اشکی که از نام حسین علیه السلام بر چهره ها جاری شده؛ متبرک می کنند.
دیروز خانم قیاسی حفظه الله در بین سخنانشان از آیت الله میلانی
سخن گفتند و قضییه ای را از ایشان نقل کردند،ایشان فرمودند:که این
عالم بزرگوار روزی به یکی از شاگردانشان فرمودند: تو که به مجالس روضه
خوانی ابا عبد الله الحسین علیه السلام می روی، چند نفر از این جوانان اهل
روضه ی گریه کن داری نزد من بیاوری؟ گفت :بله استاد.
وقتی که چند جوان ذوق زده از این که آیت الله میلانی ،احضارشان کرده به خدمت
این عارف بزرگ رفتند،یکی از آنها را به اتاقی بردند فرمودند:تو امام حسین
علیه السلام را دوست داری ؟!گفت بله آقا.
فرمودند:خیلی دوستش داری؟ گفت:بله آقا.
باز ادامه دادند:به من بگو این خیلی، چقدر است؟بغض آن جوان ترکید با گریه گفت:
خیلی دوستشان دارم .
در این لحظه آیت الله میلانی کفنشان را آوردند و فرمودند:اشکت را با این کفن پاک
کن و یکی یکی این سوال و جواب با آن جوانان عاشق ابا عبد الله الحسین علیه السلام
تکرار شد.
در این لحظه خانم قیاسی با بغضی در گلو فرمودند: خدایا این ها چه کسانی اند و در چه
مرتبه ی بالایی قرار دارند؟!عالمی که با همه ی وجود درک می کند، این گریه چقدر
کار ساز است.
یک صفت رذیله،یک مزرعه معصیت است.
دارم به این می اندیشم که چقدر وجود اساتید و بزرگانی که در اطراف ما هستند
مایه ی برکت مجالس ماست،چند روزی بود که خانم قیاسی حفظه الله مدیریت
محترم حوزه حال خوشی نداشتند،اما دیروز وقتی برای جلسه ی روضه خوانی
وارد حوزه شدندهمه خوشحال شدند،دیروز در بین سخنان ارزشمندشان چه زیبا
در مورد رذائل اخلاقی سخن گفتند و فرمودند،:ک صفت رذیله،یک مزرعه معصیت
است،صفت رذیله ای چون حسد انسان را می سوزاند و نابود می کند.
آری!باید همیشه مواظب باشیم، تا مبادا با عملکردی نا درست خدا را از خود
برنجانیم و دیگرانی که در اطراف ما هستند را آزرده خاطر کنیم.
خدایا حسد،تهمت ،غیبت و همه ی رذائلی که بین ما و تو فاصله می اندازد را از
دلهایمان دور ساز و به عمر و زندگی اساتید بزرگوارمان برکت عنایت فرما.