با خودش اندیشید،اگر پسر زهرا سلام الله علیها را بکشم دیگر آخرت ندارم

اما دنیا را دارم،امر برایش مشتبه نشده بود، بلکه کاملا واضح بود چرا که

می دانست می خواهد چه کند،تا صبح با خودش  کلنجار رفت،نزدیکی های صبح

خودش را این چنین قانع کرد:به کربلا برو و کار امام حسین علیه السلام را تمام کن

و بعد توبه کن،اما نمی دانست خداوند توفیق توبه را به هر کسی نمی دهد.

حرف های امام در کربلا بر قلب سنگش اثری نکرد و امام چقدر مهربان است که تا

آخرین لحظه برای هدایت انسان ها –حتی اگر کسی چون عمر سعد باشد_تلاش

می کند،آخر سر مولا حسین علیه السلام نفرینش کرد و فرمود:امیدوارم از گندم

ری نخوری و چقدر خسارت بار است کار انسانی که زمزمه ی حق امام معصومش

را نمی شنود.خدایا عاقبت امورمان را ختم بخیر بگردان.آمین یا رب العالمین

اقتباسی از سخنان سر کار خانم نازی از اساتید حوزه علمیه

یادش بخیر، از استاد عزیزی سخن می گویم که چند ماهی ست مهمان

حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها شده و دیگر در حوزه ی علمیه

حضرت زینب سلام الله علیها نیست.

این روزها جای خالی اشان را حس می کنیم،مهربانی و محبتشان هنوز هم

در دل هایمان موج می زند،همیشه با سوز دل برای سید الشهدا علیه السلام

مداحی می کردند و خلوص نیتشان برای همه طلبه ها مثال زدنی بود.

آری! از مداح اهلبیت سرکار خانم نازی سخن می گویم ،امروز در دفترم به نوشته ای

بر خوردم که روزهای اول طلبگی برایمان صحبت کرده بودند،ایشان می فرمودند:

محبت اهل بیت علیهم السلام رذائل اخلاقی را از وجود انسان ها جمع می کند، آن گونه

که آهن ربا ،براده های آهن را از دل خاک جمع می کند و آن گاه می توان به قرب الی الله

رسید که واجبات را انجام دهیم و از محرمات دوری کنیم،اما در این میان موانع زیادی ست .

که باید آنها را پشت سر گذاشت و آن این است که دور گناه را خط قرمز بکشیم .

و اگر گناه می کنیم، چون معرفت نداریم و باطن سیاه  گناه را متوجه نیستیم،اما وقتی

باطن گناه را پی بردیم،هرگز خود را آلوده ی آن نمی کنیم چرا که اگر ظرف غذای خوشمزه ای

را به زهر آلوده کنند،هیچ انسانی حاضر نیست که آن را بچشد،چون چشیدن همان است و

هلاک شدن همان.  

و گناه عین همان مسمومیت و هلاک شدن است که روح ما را به پستی می کشاند و آن را  

له می کند.مواظب سیم خاردارهای گناه باشیم.

یادگاری حوزه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها یزد.

این روزها فضایی پُر از معنویت بر حوزه ی علمیه حضرت زینب سلام الله علیها

حاکم است، به برکت شهید گمنامی که امسال مهمان حوزه ی ما شده ،اساتید

بزرگواری در دهه ی اول محرم مباحث زیبایی را مطرح می کنند،یکی از آن ها استاد

برگوار حجة الاسلام و المسلمین آقای رایگان است،ایشان می فرمودند:اساس تربیت

در مکتب سید الشهدا علیه السلام بر عزت و عزت مداری ست و بزرگترین شاگرد

مکتب ابا عبد الله الحسین علیه السلام وجود نازنین یوسف زهرا ارواحنا فداه است.

مشکل امروز جامعه ی امروز ما کار نیست ،مشکل مسکن نیست،مشکل هویتی ست.

جوان امروز ما باید  هویت خودش را بداندو در مقابل زرق و برق استکبار از خودش عزت

نشان دهد و پایش نلغزد، وقتی جوانی عزتمند شد؛ دنبال وقت تلف کردن نمی رود و خداوند

استعداد های زیادی به انسان داده تا آنها را تبدیل به فعل کند اما اگر این جوان ساعت ها

بی هدف در خیابان ها پرسه بزند و به دنبال کسب روزی و علم و دانش نرود،قطعا مشکل

اقتصادی پیدا می کند و بدانیم تنها حکومتی که در جهان اسلام عزیز است ،حکومت جمهوری

اسلامی ایران است و بدانیم اگر کسی عزیز شد دنبال ظلم و ستم می رود.

ان گاه که حضرت مهدی ارواحنا فداه در آینده ای نزدیک ظهور کند،کربلای او

به وسعت تمام عالم است،لذا  ما باید ببینیم در کجای این خیمه قرار داریم؟

آیا اگر وجود نورانی حضرت تشریف آورد ،در پای کدام عَلَم سینه می زنیم؟

چون شرایط بسیار دشوار است،مردمی که در کربلا آمده بودند،یهودی و

مسیحی و… نبودند،مسلمان بودند،چرا به فرموده ی سید الساجدین علیه السلام

سی هزار نفرقربة الی الله به کربلا آمدند؟در هر زمانی کلاس درس عاشورا تکرار

می شود،"کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا”

و این یوم و ارض اختصاص به 1400 سال پیش ندارد، که به پهنای تمام تاریخ است.

قسمتی از سخنان  ازشمند استاد رایگان در حوزه ی عمیه ی حضرت زینب سلام الله علیها

مدرسه ی عاشورا و کربلا قطعا در کلاس های متفاوت و در رشته های

مختلفی بشر را تحت تعلیم قرار داده،ممکن است کسی پای مباحث

عقیدتی کربلا بنشیند و گاهی ممکن است کسی در پای مباحث عقیدتی

عاشورا بنشیند،عاشورایی که در هر لحظه ی آن حسین ابن علی علیه السلام

الگو و تجلی تمام اسماء و ذات اقدس الهی ست،وسعت کربلا از زمان حضرت آدم

علیه السلام شروع شد،اوج کربلا و نزاع بین حق و باطل در کربلای حسین بود.

موتور محرکه ی تاریخ نزاع بین حق و باطل است،از وقتی نزاع بین هابیل و قابیل

اتفاق افتاد یک حسین بن علی  هم در زمان خودش بود  که هابیل نام داشت و

یک یزید  که نامش قابیل بود،همواره حسین زمان بوده،منتهی تجلی این حسین

و یزید زمان در افراد مختلف بوده،زمانی این حسین زمان حضرت ابراهیم علیه السلام

بود که در برابر یزید زمان، نمرود ایستاد و زمانی این حسین زمان امیر المومنین

علی علیه السلام بود که در برابر یزید زمان ،معاویه ایستاد.

اوج این نزاع در کربلا بود و تا زمانی که ندای جاء الحق و زهق الباطل از دو لب

حجة بن الحسن ارواحنا فداه بیرون نیامده این نزاع  ادامه دارد و آن جاست که پایانی

بر تاریخ سیاه بشریت است و عصر سراسر ظهور یوسف زهرا عج الله تعالی فرجه

شروع می شود.گزیده ای از سخنان ارزشمند و  گهر بار استاد رایگان

در تاریخ ولایت ما سه روز روشن داریم که در راس ایام الله اند.

یکی روز غدیر  است که در آن روز اعلام رسمی ولایت صورت

گرفت،یکی روز عاشورا که به تکامل خویش رسید و یکی هم

روز ظهور امام زمان ارواحنا فداه که روز ظهور کامل دولت حق است.

امام حسین علیه السلام با قیام خود و با این حرکت الهی خود نظام

عالم را طوری چید که راه هدایت برای تمام افراد بشر آسان شود.

زحماتی را که افرادی مثل ما باید بکشیم تا راه حق گم نشود،مولا

سید الشهدا علیه السلام با روشنگری و هدایت بخشی گرد و

غبارهایی که مانع دیدن راه حق می شوند را کنار زد و لذا حرکت

از مسیر ایشان ما را سریعتر به مقصد می رساند.

اگر بخواهیم جمعیتی را در کنار هم جمع کنیم، چقدر نیاز به تبلیغات

و زمان دارد، اما افراد زیادی در دستگاه سید الشهدا آماده و  با اشتیاق

می آیند و خداوند توفیقمان دهدکه ما هم بخشی از نوکران مولایمان

امام حسین علیه السلام باشیم.آمین

گزیده ای از سخنا ن ارزشمند استاد دستمالچی از قم المقدسه