کاش بعضی جملات را هرگز به دست فراموشی نسپاریم / چرا این همه پیامبر دل نگران می شود؟اتفاق مهمی که نیفتاد،تنها کودکی به زمین خورد!!!
در طول تاریخ همه ی انبیا و اولیاء علیهم السلام تک به تک برای سید الشهدا
علیه السلام گریه کردند و چقدر رسول خدا _که درود و رحمت بی پایان خداوندی
بر او باد_ برای حسنین احترام قائل بودند و این نکته را به مردم یاد آوری می کردند.
آن گاه که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله مشغول خطبه خواندن بودند،در
این لحظه امام حسین علیه السلام که طفلی کوچک است، پایشان به فرشی گیر
می کند و به زمین می خورد،پیامبر با پریشانی خاصی دستها را از هم می گشایند
و دُردانه اشان را در بغل می گیرند و از سر تا پایش را می بوسند،تعجب همگان بر انگیخته
می شود که :یا رسو الله بچه ست و به زمین خورده چرا این قدر…؟ و پیامبر شروع به
روضه خواندن می کند،دارم جاهای شمشیر را می بوسم ،کاش مردم سخنان رسول
مهربانی ها را به خاطر سپرده بودند ،آن گاه که در صحرای کربلا سی هزار نفر با قصذ
قربت می آیند تا در ثواب کشتن فرزند زهرا علیه السلام سهمی داشته باشند.
اقتباسی از سخنان استاد دستمالچی از قم در جمع اساتید و دانش آموختگان
چه قدر عاشقانه است مجلسی که خداوند روضه خوان می شود و حضرت آدم علیه السلام بر مصائب فرزند زهرا می گرید.
حادثه ی عاشورا یک حادثه نبود،یک اتفاق عادی نبود،،یک روز از تاریخ
نبود،عاشورا وسعتی داشت به اندازه ی کل تاریخ بشریت از ابتدا تا انتها.
یعنی از همان ابتدای خلقت آن گاه که حضرت آدم علیه السلام چشمشان
به نور جمال مولا ابا عبد الله علیه السلام می افتد، که هنوز در عالم خلقت
مادی ظاهری به وجود نیامده اند،عرضه می دارند:من در نور پنجم چیزی دیدم
که تلالو و درخشندگی خاصی دارد و موجب حزن و اندوهم می شود و آن جاست
که باری تعالی روضه خوان می شود و اولین گریه کن امام حسین علیه السلام نیز
حضرت آدم علیه السلام.
و چقدر عاشقانه ست مجلسی که خداوند روضه خوان می شود و حضرت آدم
علیه السلام برمصائب فرزند زهرا می گرید،قرن ها گذشته اما هنوز نام ابا عبد الله
الحسین علیه السلام که در مجلسی بلند می شود این قطرات اشک است که بر
چهره ها جاری می شود و روح و جان را صیقل می دهد.
خدایا!ما را حسینی زنده بدار و حسینی بمیران.آمین یا رب العالمین
گزیده ای از سخنان استاد دستمالچی حفظه الله
دلی لبریز از عشق حسینی
کربلا همان مکتب تربیتی ست که وسیله اش اشک با تفکر است.
گاهی به ما طعنه می زنند، که شما ملت اشک هستید،به این
آدم ها می گوییم: آری ما ملت اشکیم، اگر مرد هستید اشک ما
را در آورید،ما ملتی هستیم که با گریه عمق وجودمان در گیر می شود.
اما حواسمان باشد اشکی قرار است ما را به سر منزل مقصود برساند.
که بتواند دل را حسینی کند و قلبمان را از عشق سید الشهدا علیه السلام
لبریز کند و بدانیم تا وقتی که نسوزیم گریه نمی کنیم.
اقتباسی از سخنان استاد سوزنچی در جمع عزاداران سید الشهدا علیه السلام
یک سیلی که مهم نیست،درد این است که چرا نورانیت حضرت زهرا سلام الله علیها را درک نکردند؟
استاد سوزنچی حفظه الله در رابطه با ظلم و ستمی که به اهل بیت پیامبر
صلی الله علیه و آله در طول تاریخ روا داشتند و درک درست از حادثه ی عاشورا
و کربلا می فرمودند:"مگر در طول تاریخ زنها کم کتک خوردند؟ آزار و شکنجه
دیدند،در حادثه ی بوسنی هرزه گوین چه بلایی بر سر زنها آمد؟ اما چرا نام
کوچه های مدینه می آید، همه متحول می شوند،یک سیلی که مهم نیست.
نورانیت حضرت زهرا سلام الله علیها را درک نکردند و لذا نورانیت کربلا را وقتی
برای مردم باز گو کردی دیگر نیازی نیست به گودال قتلگاه برسی.
اگر می خواهید حادثه ی کربلا را بفهمید،باید نگاه به بُعد نورانی اش کنید.”
خدایا!ما را فاطمی زنده بدار و فاطمی هم بمیران.آمین یا رب العالمین
در مسیر نور بندگی / رسول مهربانی ها اویس قرنی را ندید، اما فرمود بوی اویس را از راه یمن حس می کنم.
یکی از عواملی که موجب عزت می شود تقواست و تقوا همان دژ محکم
و مستحکم است و گنا و فجور دژ ذلت و بدبختی ست.
اگر از میان گندابی پلی را بزنند و بگویند مواطب باشید که لیز نخورید، اگر کسی
بی احتیاطی کند و پایش بلغزد داخل در گنداب می افتد و لذا باید مواظب باشیم.
گنداب گناه ما را غرق نکند و چه زیبا می فرمایند آیت الله مجتهدی تهرانی رحمة الله علیه
که آدم هایی که خیلی گنه کارند بوی بد می دهند، هر چند به خود عطر زیادی هم بزنند .
اما انسان های پاک ،بوی خوب می دهند و لذا درست است که رسول مهربانی ها اویس
قرنی را ندید اما فرمود بوی اویس را از راه یمن حس می کنم و بدانیم اگر در زندگی
اشتباهاتی هم مرتکب شده ایم، ناامید نباشیم و خود را در برابر نور رحمت خدای مهربان
قرار دهیم ،چون آنها که خود را در مسیر نور بردند عزیز شدند.
خدایا! به ما کمک کن لحظه ای از مسیر بندگی ات خارج نشویم و آن گونه که رضایت توست
زندگی کنیم ای معبود مهربان.
اقتباسی از سخنان استاد رایگان در حوزه ی علمیه ی حضرت زینب سلام الله علیها
در امتحان بندگی هزار بار دیگر هم، خدا تمام انسان ها را امتحان کند؛باز شاگرد ممتاز این امتحان اهل بیت علیهم السلام هستند.
حرکت امام حسین علیه السلام وقتی شروع شد،بر خلاف تمام جنگ های دیگر
دنبال یار گیری نبود،به همین خاطر از مکه که حرکتش را شروع کرد، می فرمود کار
ما به قتال خواهد کشید و لذا من بیعتم را از شما برداشتم، اگر کسی می خواهد
بر گردد،اذن رفتن دارد و این تنها مکتبی ست که معلمش با عملش این چنین عشق
را به تصویر می کشد،آری و اگر کسی عبدخدا شد و در زندگیش تبعیت از امیر المومنین
علی علیه علیه السلام و آقا سید الشهدا علیه السلام کرد ،عزیز می شود و خدا
استعدادها و نعمت عقل را هم به امام حسین علیه السلام داد و هم به دشمنان او.
اما مولای ما حسین علیه السلام راه عبودیت را انتخاب کرد و یزید راه غیر عبودیت را
و چون فرزند زهرا راه خدا را انتخاب کرد زیر سم اسب رفت،گنبدش طلا شد و تربتش شفا.
در امتحان بندگی هزار بار دیگر هم خدا تمام انسان ها را امتحان کند باز شاگرد ممتاز این
امتحان اهل بیت علیهم السلام اند.
گزیده ای از سخنان استاد گرانقدر حجة الاسلام و المسلمین رایگان