زهد يعني....
کلاس درس روش سخنرانی همیشه برام جذاب بوده و هست. این که طلبه ها سر کلاس
موضوعی رو در جمع طلاب ارائه می دادند و بعد از اتمام سخنرانی بچه ها به نقاط قوت
و ضعف می پرداختند. این سخنرانی یکی از اون طلبه های خوب حوزه ست که سر کلاس
ارائه کرد.
خانم عذرا جلالی از طلبه های خوب مدرسه ام ابیهای تفت بعد از ایراد خطبه موضوع خود
رو این گونه آغاز کردند.
سلام و عرض ادب دارم خدمت شما طلاب عزیزخدا را شاکرم که این توفیق نصیب من شد که
امروزدر خدمت شما سروران عزیزباشم.
زهد از جهت لغت ترک كردن چیزی و بی میل شدن است.
علمای اخلاق زهد را از جهت اصطلاحی به معنای :خلاف علاقه و اشتیاق به دنیا می دانند و
گفته اند که زهد از سه طریق حاصل می شود.
1- ترک نمودن زینت ها و تجملات (ز)
2- ترک نمودن هوی و هوس (ه)
3- ترک نمودن دنیا و متعلقات آن (د)
خداوند سبحان در قرآن كريم می فرماید:
لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ؛
(این تقدیر حق را بدانید) تا هرگز بر آنچه از دست شما رود دلتنگ نشوید و به آنچه به شما
میدهد مغرور و دلشاد نگردید، و خدا دوستدار هیچ متکبر خودستایی نیست.
حال سوال اين است كه آیا زهد به این معنی است که تارک دنیا شویم ؟
خیر دراصل مشغول نشدن به زندگی دنیا نه برخوردار نشدن از آن.
داستانی نقل شده است که روزی رسول خدا صلي الله عليه و آله از قیامت ، سختی ها و اوضاع
هولناک آن براي مردم توضیح دادند بعد از آن قضیه، ترس شدیدی اصحاب را فرا گرفت به طوری
که عده ای تصمیم گرفتند روزها را روزه و شب ها را به عبادت بپردازند،گوشت و چربی و غذاهای خوب
نخورند با زنان معاشرت هم نداشته باشند ، عطر نزنند و لباس های زبر و خشن بپوشند و خلاصه دنیا
و لذایذ آن را به قول معروف سه طلاقه کنند زمانی که خبر این تصمیم به رسول مهرباني ها رسید ایشان
آنها را از این کار نهی کردند و فرمودند نفس شما هم حقی به گردن شما دارد پس ناگزیر برای این که
هم حق خدا و هم حق نفس خود را ادا کرده باشید، گاهی افطار کنید، پاره ای از شب ها را بخوابید و
پاره ای ار آن را به عبادت ….ببینید که من نیز همچنین می کنم و هر کس از سنت من اعراض کند
از من نیست .(المیزان ج 6 ص 166)
پس تا اینجا متوجه شده ایم که باید مرزها را بشناسیم و بین دلبستگی به دنیا که خلاف زهد است با
دنیا داری صحیح که هیچ گونه تضادی با زهد ندارد فرق بگذاریم .
عده ای با نشناختن این ضابطه ها گاهی راه افراط پیش می گرفتند و حتی به امام معصوم عليه السلام
ایراد می گرفتند و تهمت دنیا پرستی به امام می دادند.
محمد بن منكر می گوید:در یکی از روزهای گرم تابستان از مدینه خارج شدم در مزرعه ای مردی را دیدم
که با تلاش خستگی ناپدیرمشغول کار کشاورزی بود. با خودم گفتم :سبحان الله،یکی از بزرگان قریش در
این ساعت گرم به طلب دنیا پرداخته است باید بروم و او را نصحیت کنم.نزد او را رفتم و به او سلام کردم
در حالی که نفس نفس می زد جواب سلام مرا داد. دیدم از شدت کار عرق از سروصورتش می ریزد گفتم:
خدا وضع تو را سامان دهد آیا درست است که یکی از بزرگان قریش با این حال درچنین ساعتی گرم از
روز این گونه به طلب دنیا باشد ؟ اگر در همین لحظه اجل فرا رسد و تو در این حال باشی ،چه می کنی و
جواب خدا را چه می دهی ؟ در پاسخ فرمودند : اگر مرگ در این حال به سراغ من آید در حالی به سراغم
آمده که به اطاعت خدا مشغول بودم و به وسیله ی آن خودم و خانواده ام را از نیاز به تو و دیگران حفظ
کرده ام .ولی ترس آن را دارم که مبادا در حالی که به گناه و معصیت خدا مشغول هستم مرگم فرا رسد
.محمد بن منکر گفت :درست فرمودی خواستم تو را نصحیت کنم ،اما تو مرا نصحیت کردی .
نتیجه ای که از این داستان گرفته می شود این است که زهد، با دنیا داری صحیح ،هیچ گونه منافاتی
ندارد ،بلکه برای ایجاد یک زندگی سالم در دنیا و آخرت هم تلاش نیاز است وهم زهد
امام صادق علیه السلام در بحار الانوار فرمودند:تمامی خیرات در اتاقی قرار گرفته است وکلید آن زهد و
پارسایی در امور دنیا است.
زهد یکی از خصلت های مهم پیامبران الهی و اولیاء و صالحان شمرده شده و همان طور که در بعضی از
منابع وارد شده است ،خداوند حکیم آن را برای انبیاء و مقربان خود شرط رستگاری قرار داده است در
دعای شریفه ی ندبه می خوانیم «و شرطت علیهم الزهد فی درجات هذه الدنیا ،الدنیه ؛خدایا زهد را
بر اولیاء و صالحان شرط گذراندن مراحل این دنیای پست و بی ارزش دانسته ای »
ادامه دارد….. با اندكي تغيير- يادگاري حوزه علميه حضرت زينب سلام الله عليها يزد