روی سخنم با تمام کوثر بلاگی های مهربان است.
گاهی وقتها مشاهده ی چیزهایی در محیط اطرافت،تو را تکانی سخت
می دهد،تا به تو بفهماند که بیشتر از این ها قدر دان لحظات شیرین
زندگیت باشی و قدر سلامتی ات را بیش از این ها بدانی.
می خواهم اعتراف کنم که از وقتی با کوثر بلاگ آشنا شدم دوستانی یافتم.
که قلب مهربانی دارندو من هم با صداقت به وبلاگ های مختلف می روم
و احساسات صادقانه ی خود را برایشان به یادگار می گذارم.
در این میان با دوستی آشنا شدم ،طی پیام هایی که به هم رد و بدل کردیم.
متوجه یک واقعیت تلخ شدم،آن شب تا ساعت ها خوابم نمی برد.
دختری که مثل من و تو سالم نیست ،اما قلبی به وسعت دریا دارد.
به سختی راه می رود با کمک عصا،شاید به خاطر اشتباه یک پزشک.
دوستی که فلج مغزی ست، اما در بین ما کوثر بلاگی هاست.
مطالبش را می خوانیم و از آنها استفاده می کنیم.
امروز فهمیدم او در حرف زدن هم مشکل دارد، چقدر ناراحت شدم.
او شاید تحصیلات بالایی نداشته باشد، آن هم فقط به خاطر مشکلاتی
که با آنها دست و پنجه نرم می کند، اما به حرف هایی که می زند
اعتقاد راسخ دارد و لحظات دلتنگی هایش را مثل من با کوثر بلاگ
سپری می کند.
او از این که می تواند به دیگران خدمتی کند ،خوشحال می شود.
و این یک امتحان است برای او و همه ی کسانی که در این دنیا با
مشکلاتی سخت، دست و پنجه نرم می کنند.
می خواهم بگویم، هرکه هستی و در هر کجای ایران عزیز نفس
می کشی قدردان چیزهایی باش که خداوند با تو عطا کرده
خداوندا!به عدد نعمت هایی که به ما ارزانی داشتی.
تو را سپاس می گوییم و در آخر به تاسی از حدیث زیبای
“مَن لَم یَشکُر المَخلُوق،لم یَشکُر الخالق” می نویسم.
مسولین محترم کوثر بلاگ به خاطر همه ی تلاش هایتان
از شما تشکر می کنیم،عاقبت بخیر باشید.