خانم مختاری کتابدار مدرسه حضرت زینب ^{سلام الله علیها} با بیمارستان

مادر یزد هماهنگی های لازم رو انجام داده بودند تا چند نفري از بچه ها

نماینده طلاب بشن در روز قشنگ مادر و  سری به مادران اون جا بزنند.

روز خوبی بود بعد از اجازه ورود، وارد بخش دوم بیمارستان شدیم.خانم

پرستاری با مهربانی کفت: البته ما هم مادریم ها!!!!!

یکی از طلبه ها جعبه شیرینی رو برد سمتشون و این روز رو همگی تبریک

گفتیم و در قسمتی دیگه عزیزانی بودند که تحت مراقبت بودند برا فرزند آوری.

 كساني كه مشكل داشتند يا مي بايد كورتاژ مي كردند يا در انتظار كاشت

جنين بودند،بعضی هاشون وقتی بالا سر تختشون می رفتیم اشک در چشمشون

جمع می شد می گفتند برامون دعا کنید. از جاهاي مختلف بستري بودند.

و اين ميون بعضي ها هم روحيه خوبي داشتند و به بقيه اميد مي دادند.

 در برگشت خانم راننده اي كه يه سيب سرخ تقديمش كردم و گفت بعد از 25

سال خداوند چهار فرزند پسر به خانمي داد و اينو ياد گرفتم در زندگي نااميد

نشم.یا حضرت زهرا شما خودتون مادر بودید یه مادر مهربون برا حسنین برا

زینبین.دل های بی قرار کسانی که دلشون پر می کشه بچه هاشون رو به آغوش

بکشند و مهر مادری رو تجربه کنن آرامش ببخش.

 لازم مي دونم از خانم خاتم يزدي استاد مهربانم كه با وجود بيماري ما

رو همراهي كردند  و خيلي چيزها ازشون آموختم هم  تشكر كنم و براشون

صحت و سلامتي كامل رو از خداي بزرگ طلب مي كنم

مرضيه يادگاري حوزه علميه حضرت زينب سلام الله عليها يزد