اندکی تامل/درسی که از یک دیوانه آموختم.
آقای قرائتی تعریف می کردند که، یک دیوانه به من درسی زیبا داد،وارد مسجد شد.
شروع کرد به حرف های نامربوط زدن و ناسزاگفتن به جمع حاضر،مردم شروع به
خندیدن کردند چون می دانستند عقل درست و حسابی ندارد.
این دفعه آن دیوانه رفت روبه روی شخصی ایستاد و گفت این حرف هائی که زدم .
همه را برای تو گفتم،بار دیگر رو به شخص دیگری کرده و حرفش را تکرار کرد.
مردم عصبانی شدند و او را از مسجد بیرون کردند من آن جا فهمیدم که چقدر تبلیغ
چهره به چهره اثر دارد ،تا وقتی همه را مخاطب قرار می داد و بد و بیراه می گفت.
مردم توجه زیادی به حرف های او نمی کردند، اما وقتی جدا جدا هر کدام را مورد
خطاب قرار داد ،قضیه را جدی دیده و او را از مسجد بیرون کردند.
آری !هر کسی به اندازه توانائی خود تبلیغ چهره به چهره را شروع کند، هرکدام
از ما تصمیم بگیریم با روش درست ،بی نماز ی را نمازخوان کنیم.
قسمتی از سخنان استاد وحیدی