استجابت برای خدایی که کریم است کاری ندارد،فقط باید باور کنیم؛ تنها کسی که هم می داند و هم می تواند خداست.
کریم خان زند که اولین پادشاهی بود که لقب"وکیل الرعایا"را به خود داد.
روشی داشت و آن این بود که برای این که در حق کارگران ظلم نشود و
در عین حال خوب کار کنند و نیازی هم به تنبیه نداشته باشند،در زمان
ساخت قلعه دستور می داد سکه هایی را در میان خاک ها بریزند،هرکس
پایش به سکه ها می خورد می توانست سکه را بر دارد،این کارگرها هم
برای آن که سکه پیدا کنند تند کار می کردند،روزی داشت از بالا به کارگران
نگاه می کرد که ناگهان دید کارگری دست از کار کشید و سرش را رو به آسمان
کرد و چیزی گفت.
دستور داد آن کارگر را بیاورند ،وقتی کارگر آمد به او گفت:دعا می کردی؟
کارگرگفت:بله.کریم خان گفت:دعایت را به ما بگو شاید ما وسیله ی استجابت
دعای تو باشیم .
کارگر گفت:راستش نام من کریم است به خدا گفتم:خدایا تو کریم هستی
من هم کریمم،این پادشاه هم کریم است.توکجا،من کجا و این پادشاه کجا؟
کریم خان گفت:برو پایت را بشوی و بیا ،تو آدم عاقلی هستی و به درد فرمانداری
می خوری.بار الها!کریمی زیبنده ی توست، مهربانی بی دریغت را مثل همیشه
شامل حالمان ساز . آمین یا رب العالمین
منبع:گزیده ای از سخنان ارزشمند استاد شایق حفظه الله