آمده بودند تا شعار زیبای "رهبرا !از تو به به یک اشاره ،از ما به سر دویدن "را باری دیگر؛ جامه ی عمل بپوشانند.
بعضی وقت ها شاید حوصله ات از جمعیت سر می رود،دلت می خواهد.
تنها باشی ،اما امروز حوصله ی کسی از جمعیت سر نرفت.
بعضی وقتها شاید صف های طولانی، تو را خسته و عصبی می کند.
اما امروز صف طولانی ،کسانی که آمده بودند تا انتخابی اصلح کنند.
و سر بلندی کشور مان ایران را با همه ی وجود فریاد بزنند.
تو را خسته نمی کرد،چرا که همه با شوق به صحنه آمده بودند.
احساسی پُر از افتخار داشتم،پابه پای مادر بزرگی که با عصا قدم
بر می داشت،گام بر می داشتم و نظاره گر آن همه حضور بودم.
امروز انگشت سبابه ی هر ایرانی که پای صندوق های رای حاضر بود.
چون تیری قلب دشمن را نشانه گرفت.
امروز انتظار کشیدن پشت سر نفر جلویی ،برایت کسل کننده نبود.
امروز روزی بود که همه آمده بودند تا باری دیگر
شعار زیبای “رهبرا از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن “را جامه ی عمل بپوشانند.
قدم هایشان در راه آبادانی ایران استوار باد/ م . ی