یوسف زهرا!در لحظات افطار و سحرت ،چشم هایم منتطر دعای خیرت می ماند.
به قاب عکسی که در تاقچه ی اتاق است خیره می شوم،خواهرم شعرش
را بسیار دوست دارد خودش رفته و آن را قاب کرد ه است نوشته شده:تقصیر
تو نیست…مقصر منم که تو نیامدی،اگر اولین جمعه که به غروب رسید و از
آمدنت خبری نشد ،من از فراق مرده بودم و اگر پایان هر هفته چند جنازه
مثل من روی دست جمعه می ماند تو تا حالا آمده بودی.
مولایم مهدی جان!امشب به تو فکر می کنم . می خواهم دقایقی از1440
دقیقه ای که خدای مهربان امروز به من هدیه کرده را به یاد تو باشم،نمی دانم
امشب به وقت افطار کجا بودی یوسف زهرا و سحرهای ماه مبارک در کجایی ؟
اما می خواهم برایمان دعا کنید،چرا که بسی محتاج دعای خیرتان هستم.
مهدی فاطمه!ببخش اگر خیلی وقت ها دلتان را با عملی ناشایست شکسته ام.