چه زیباست آن هنگام که انسان، خود را در برابر خدا می شکند.
دنیا جای شکستن است، اما این شکستن فرق دارد.
گاهی دانه ای خود را می شکند، تا رشد کند و سر سبزی اش را به
همه نشان دهد ،اما گاهی کلاغی دانه ی گردویی را با نوکش می شکند.
و چقدر زیباست آن هنگامی که انسان خود را در برابر خدایش می شکند.
خدا دوست دارد که ما مثل بچه ی کلاس اولی باشیم که همیشه انگشت
اجازه اش بالاست،بعضی وقتها واقعا دلم برای این خدا می سوزد.
برای دیدن یک مسابقه ی فوتبال، موبایلش را خاموش می کند.
سیم تلفن را از برق بیرون می آورد ،با دقت می نشیند به تماشا.
اگر سر و صدایی هم این میان باشد عصبانی می شود.
اما آیا این توجه و دلداگی را در نماز هم داریم؟
به پای یک پرنده ،وزنه ای نیم کیلویی ببندیم؛ دیگر نمی تواند پرواز کند .
حال چگونه ممکن است با این همه سنگینی گناه ،دل را در نماز به پرواز در آوریم؟
( قسمتی از سخنان پند آموز حجة الاسلام نقویان)