سند عاشقي/ چند سال براي حر شدن زمان مي خواهم؟
امروز در سرکلاس روش سخنرانی یکی از طلبه ها در باره
کسی حرف زد که سند عاشقی خود را در کربلا با خون
خود امضا کرد.او کسی نبود جز «بشير بن عمرو» يا
«بشر بن عمرو».
او که گفته اند يمني الاصل بوده و حضرمي و بعضي ها
او را از قبيله کنده مي دانند. بشر از تابعين محسوب شده
و پسراني داشته که به جنگاوري معروف بوده اند.
نامش در زيارت ناحيه آمده است. او يکي از دو مردي بود
که پيش از شهادت جوانان بني هاشم، از ياران حسين
عليهالسلام باقي مانده بودند. انساني پايدار، بصير و
باوفا بود. در کربلا خود را به کاروان حسين عليه السلام
ملحق ساخت. در همان دوران، فرزندش در شهر ري
اسير بود. با آن که امام، بيعت خود را از او برداشت،
ولي حاضر نشد از ياري امام عليه السلام دست بردارد.
وقتي که امام حسين عليه السلام به بشر به خاطر
اسارت پسرش اجازه ترک کربلا را دادند، ايشان
عرض کرد:” اکلتني السباع حيا ان فارقتک و اسأل
عنک الرکبان و اخذلک مع قلة الاعوان لا يکون
هذا ابدا”
درندگان مرا زنده زنده بخورند، اگر تو را رها سازم!
و بروم و از تو (براي رفتن) مرکبي بخواهم، با کمي
ياران تنهايت گذاشته و خود آسوده خاطر بازگردم؟
هرگز چنين نخواهد شد.»
و من امروز با خود انديشيدم كه كجاي جاده بندگي
ايستاده ام؟
بشر بن عمرو تا اخرین لحظه امام زمانش را در
مسلخ کربلا تنها نگذاشت ،من در طولی يک شبانه روز
چند ساعت امام زمانم راهمراهی می کنم؟ و چند ساعت
از ساعات یک شبانه روز را از یادش غافل هستم.
غفلت از پدر مهربان عالم جفایی بزرگ است، بینديشیم
چند سال دیگر زمان می خواهم تا حر بشوم.
نوشته م. ي / با ارجاع به سايت جامع عاشورا
تا به حال مي بايست سلمان مي شدم.
یک ماه گذشت، از ماهی که باید درعزای مظلومانش تا
قیامت خون گریست، مصائبی که این قدر بزرگ بود که
پدر مهربانمان در ناحیه مقدسه می فرماید:"من شب و
روز درمصائب جد غریبم حسین علیه السلام اشک می ریزم
و اگر اشک چشمانم تمام شود،خون خواهم گریست.”
همین دیروز بود که برایمان خواندند سلام من به
محرم به ماه دلبر زینب به اشک سینه زنانش،كنار
مادر زينب
و اینک ماه محرم تمام شد امروز با خود می اندیشیدم
که چه کسانی با یک جمله عوض شدند.مثل حربن یزید
ریاحی،درست است که راه را بر امام حسین
علیه السلام بست و دل اهل بیت امام را رنجاند
اماعاقبت بخیر شد، مثل زهیر بن قین.باورش
سخت است مگر می شود در یک مسیر با امام
زمانت باشی اما به بهانه های واهی از او فاصله
بگیری اما وقتی امام دنبالش می فرستد تنها
حرف های همسرش او را تکانی سخت می دهد
و بعد از برگشت انگار دیگر زهیر چند ساعت قبل
نیست.عزمش را برای با حسین بودن جزم کرده.
چند سال است به روضه های ارباب بی کفن
می روم اما به قول سخنران امروز هنوز
سلمان فارسي نشده ام.خدايا هنوز اندر خم
يك كوچه ام نظري كن.
نوشته: م . ي
او كه در شش ماهگي باب الحوائج مي شود
در کربلا شخصیت هایی بودند که هر کدام برای ما الگویی بزرگ
هستند، یکی از شهدای کربلا یک سرباز کوچکه که چون بی تابی
مادرش رباب همه رو بی تاب خودش کرده.یه کودک شش ماهه
که از تشنگی به تلظی کردن افتاده ،هی لبای کوچکش رو باز و
بسته می کنه، نایی نداره؛مولا ابا عبد الله علیه السلام
از حال فرزند دلبندش می فهمه دیگه علی اصغرش موندنی
نیست، اما برا اتمام حجت میاد رو به روی سپاه دشمن
می فرماید:"یا قوم ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل”
اگر به من رحم نمی کنید بر این طفل رحم کنید،اگر از
نظر شما من گنه کارم، اما این طفل شش ماهه گناهی
نداره.چه آبش می دادند چه نمی دادند طفل رباب
جان می داد، اما مولا می خواد اگه حتی شده یه نفر
با دیدن این صجنه هدایت بشن، اما دشمنانی که
شکم هاشون از حرام انباشته شده بود، با تیر سه شعبه جواب
شش ماهه حسین علیه السلام را دادند. علی جان سرباز کوچک
پدر چه زیبا نمره قبولی ات در راه ولایت جواب داد و ندای
مظلومیتت هنوز بعد از 1400 سال همه رو بی تاب می کند
نوشته م . ي / مدرسه علميه حضرت زينب سلام الله عليها
تيزاب
کتاب معجزه اشک آقای حمزه کریم خانی را می خواندم
دیدم شخصیتی بزرگی چون کربلایی احمد طهرانی
رحمة الله علیه در رابطه با آثار اشک می فرماید :
« اشک برای امام حسین اگر خالصانه باشد ، نتایج
عجیبی دارد. نتیجه اول آن است که ، گریه برای
سید الشهداء ، حب نسبت به دوستان خدا و بغض
نسبت به دشمنان خدا را زیاد می کند ، و براستی که
دین چیزی بجز حب دوستان خدا و بغض دشمنان او
نیست.(تولی و تبری) دومین نتیجه اشک آن است
که ، گریه حقیقی و خالص انسان را سخی می کند.
تنها محک محبت راستین و گریه خالصانه این است
که پس از گذشت مدتی ، احساس می کنید که صفت
احسان و ایثار در وجودتان زیادتر از گذشته شده است
و نتیجه سوم آن این است که گریه بر امام حسین
علیه السلام خود به خود آدم را نورانی می کند و با
توسل مداوم و گریه صادقانه ، جلوه خدایی پیدا
می کنیم. چهارم آنکه ، هرگاه تقصیری از آدمی سر
می زند ، در صفحه دل کدورتی ایجاد می شود که
با هزاران آب توبه نیز پاک نخواهد شد. آثار بعضی
از گناهان ابدی است و تا قیام قیامت در نامه اعمال
انسان باقی می ماند. اما گریه بر سید الشهداء مانند
تیزآب می ماند ؛ و لکه های آن گناهانی را که با هیچ
استغفاری پاک نمی شود ، شستشو داده و از بین
می برد. لذا وقتی از مجلس روضه بیرون می آییم
در وجودمان احساس سبکی و راحتی می کنیم.»
كتاب معجزه اشك/ با اندكي تغيير