و خوشا به حال آنان که،خشنودی خدا را در زندگی خریدند.
در زمان شیخ مرتضی انصاری،طلبه ای درس را نمی فهمید،توسلی پیدا کرد.
شب در خواب به او گفتند بگو:"بسم الله الرحمن الرحیم”
صبح وقتی ،به درس شیخ انصاری رحمة الله علیه رفت. درس را خوب فهمید.
حتی به شیخ ،اشکال هم می کرد.و مانع درس دادن می شد.
ناگهان شیخ به او فرمود:ببین آقا، آن کسی که در گوش تو بسم الله گفته.
در گوش من"والضالین” خوانده است و آن شاگرد دیگر ساکت شد.
وبه عظمت شیخ پی برد.
با مدعی نگویید اسرار عشق و مستی/بگذار تا بمیرد در عین خود پرستی
منبع:داستانهای عارفانه،شهروز شهرویی،چاپ دوم،قم:انتشارات نجبا 1381ص52
آری و خوشا به حال آن کسانی که، یک عمر سجده بر آستان دوست کردند .
و ادب بندگی به جا آوردند. هرجا که خدا فرمود، برو رفتند .
و هر جا که از کاری نهی اشان کرد، گرد گناه نگشتند.
و خوشا به حال کسانی که، تمام لحظات زندگیشان به دعوت خدا ،لبیک می گویند.
خدایا !به ما تو فیق بندگی عنایت کن و نام ما را نیز، در زمره ی کسانی بنویس .
که تو از آنها خشنودی و آنها از تو. الهی و ربی من لی غیرک.