مهر تایید حضرت زهرا سلام الله علیها بر سیده بودن مادر مقدس اردبیلی رحمه الله علیه
آن شب ،مقدس خوابی دیده بود؛خواب دو موجود معظم و مطهر.
امیر مومنان حضرت علی علیه السلام و همسر گرامی اش حضرت
فاطمه زهرا سلام الله علیها.
در رویایش اندیشید،اینک فرصتی فراهم آمده است برای آن که مساله ی
مبهم زندگی اش را روشن کند؛مساله ای که حدود نیم قرن،هم چنان
حل ناشده باقی مانده بود و هنوز در مورد پاسخ آن تردید داشت.
همیشه آرزو داشت که بداند،آیا مادرش به راستی سادات بوده است یا خیر؟
اما هنوز جوابی برای این سوالش پیدا نکرده بود.و اکنون این خواب،این
رویای صادقانه،فرصت غنیمتی بود.
بر آن شد که دیگر هر طور شده است،مساله ی سادات بودن یا نبودن
مادرش را برای خود روشن کند.پیش خود اندیشید:
“اگر حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها چهره اش را از من بپوشاند
معلوم می شود که مادرم سیده نیست.اما چنان چه آن حضرت بدون
نقاب،با من سخن بگوید،بی تردید مادرم سیده است.
چون در این صورت حضرت مرا فرزند خود می داند.”
و پیش تر که رفته بود به محضر آن دو بزرگوار سلام داده بود.آن گاه به چشم
خویش دیده بود که حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بدون هیچ گونه
پوشش صورتی،سلامش را پاسخ گفته بود.آه،چه قدر خوشحال شده بود!
چه قدر به خودش بالیده بود!چه قدر احساس افتخار کرده بود!
ازآن پس دیگر تردیدش تبدیل به یقین شده بود.
دیگر به سیده بودن مادر عارفه اش اطمینان داشت؛مادری که سراسر
زندگی اش،هرگز چشم به نا محرم نینداخته بود و وقتی که او را باردار
بود،هرگز لقمه ی شبهه ناک نخورده بود.شیر حلال به فرزندش داده و
بعد از این که او را از شیر گرفته بود،در تر بیتش بسیار کوشیده بود.
نظافت و طهارتش را به خوبی انجام داده و او را با بچه های خوب
همبازی کرده بود.همه ی این ها را در زمان بسیار دور،از زبان خود
مادر شنیده بود،مقدس دیگر هیچ شکی نداشت که مادرش نیز خود
یکی از دختران بانو حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بوده است.
منبع:مقدس اردبیلی،فریدون حیدری ملک میان،انتشارات مدرسه،
تهران 1389صص13_12
پروردگارا! محبت رسول گرامی اسلام صلی الله و علیه و آله و خاندان
پاک و مطهرش را روز به روز در قلب های ما،افزون تر بگردان.