معرفی من و کتاب ( قسمت اول)
“در لوح و قلم شاهد آثار کتاب است / سر منزل و مقصود گهربار کتاب است
تاریخ اگر ثبت شده در صف ایام / تصویر ُرخش در خور گفتار کتاب است
رب ازلی نور جلی بر قلم آموخت / بنویس که این دفتر پر بار کتاب است.”
سلام. سلام به آن هایی که با کتاب این یار مهربان دوست و رفیقند، سلام به آن هایی که به دغدغه های رهبر عزیزمان سید خامنه ای حفظه الله که یکی از آن ها مطالعه کتاب است، توجه دارند ،سلام و درود به رهبر فرزانه ای که عاشق مطالعه کتاب هستند.
در کتاب من و کتاب مجموعه گفتارها و نظرات مقام معظم رهبری (سید علی خامنهای حفظه الله) این چنین می خوانیم:
“من در نوجوانی خیلی کتاب نگاه میکردم، پدرم کتابخانه خوبی داشت و خیلی از کتابها هم برای من مورد استفاده بود.
البته خود ماها هم کتاب داشتیم و کتاب کرایه می کردیم. نزدیک منزل ما کتابفروشی کوچکی بود که کتاب کرایه می داد من رمان که میخواندم معمولاً از آن جا کرایه میکردم، به کتابخانه آستان قدس هم مراجعه میکردم، آستان قدس هم در مشهد کتابخانه خیلی خوبی دارد.
در دوره اوایل طلبگی، در همان سنین پانزده شانزده سالگی به آن جا مراجعه میکردم، گاهی روزها به آن جا میرفتم و مشغول مطالعه میشدم.
صدای اذان با بلندگو پخش میشد، اما به قدری غرق مطالعه بودم که صدای اذان را نمی شنیدم، بلندگو خیلی نزدیک بود و صدای اذان خیلی شدید داخل قرائت خانه میآمد.
اما ظهر که می شد بعد از مدتی میفهمیدیم ظهر شده است. ص18
من در دوره جوانی زیاد مطالعه میکردم، غیر از کتابهای درسی خودمان که مطالعه میکردم و میخواندم، هم کتاب تاریخ هم کتاب ادبیات هم کتاب شعر هم کتاب قصه و رمان میخواندم به کتاب قصه خیلی علاقه داشتم و خیلی از رمان های معروف را در دوره نوجوانی خواندم.
شعر هم میخواندم، من در دوره نوجوانی و جوانی با بسیاری از دیوان های شعر آشنا شدم، به کتاب تاریخ علاقه داشتم و چون درس عربی میخواندم و با زبان عربی آشنا شده بودم، به حدیث هم علاقه داشتم.
بعضی کتاب ها را نخوانده باید کنار گذاشت؛ اما بعضی کتاب ها...
بعضی کتاب ها را نخوانده باید کنار گذاشت؛ اما بعضی کتاب ها آن
قدر زیبا هستند و مطالب ارزنده دارند که باید چندین بار از رویش
خواند و به خاطر سپرد و کتاب سرود عرش یکی از آن کتاب های زیباست.
“کتاب سرود عرش ویرایش شده سخنرانی های دهه اول محرم آیتالله
صدیقی است که در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف ایراد شده
است. کل کتاب تنها شرح سه جمله از زیارت عاشوراست.
آن هم شرح برای مردم عادی. سه جمله شرح داده شده سه جمله آغازین
زیارت هستند: السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک یابن رسول الله
السلام علیک یابن امیر المومنین”
در این وضعیت خانه نشینی،تهدید ها را تبدیل به فرصت کنیم
و یکی از کارها مطالعه کتاب های مفید است.
مطالعه کتاب زیارت عاشورا سرود عرش را به عزیزان توصیه می کنم.
با یار مهربان همیشه رفیق و دوست باشیم.
یادگاری حوزه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها استان یزد
سرود عرش......
“حضرت امام صادق[علیه السلام] به صفوان فرمودند:
«صفوان! اگر حاجتی داشتی، زیارت عاشورا بخوان؛ و به کسی که با زیارت
عاشورا، امام حسین[علیه السلام] را زیارت میکند، سه قول دادند.فرمودند:
یک، این که زیارت مقبولی برایش نوشته میشود و خداوند متعال زیارت او
را قبول می کند. دوم، سعی او مشکور است. خدا از او تشکر میکند. کاری
کرده است که خدای متعال از او قدر دانی کند و نیز حضرات ائمه[علیه السلام]
از او تشکر می کنند و مورد تشکر ائمه [علیه السلام] قرار می گیرد و سوم،
این که خدای متعال حاجتش را برآورده میسازد. یعنی اگر برای حاجتی
زیارت عاشورا را بخواند،خدا دعایش را مستجاب می کند و حاجتش را
بر آورده می کند.”
منبع کتاب زیارت عاشورا سرود عرش،گزیده بیانات حجت الاسلام و المسلمین
صدیقی،دهه اول محرم1423 مسجد دانشگاه صنعتی شریف،تهران ،بامداد
کتاب،1382 ص23
چقدر این حدیث زیبا بود، راستی حواسمان باشد در دعاهایمان چیزی را که
خدا دیر می خواهد زود نخواهیم و چیزی را که برایمان زود می خواهد دیر طلب
نکنیم.اصلا مصداق خیر را در دعاها به خودش بسپاریم چرا که او دانای مطلق
است و از همه چیز خبر دارد.امضای خدای مهربان پای دعاهای زیبایتان
نوشته یادگاری حوزه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها استان یزد
شهادت اقا جواد الائمه عليه السلام تسليت
با سلام خدمت همه دوستان كوثر بلاگي شهادت مظلومانه دردانه امام رئوف
آقا جواد الائمه عليه السلام رو به شما بزرگواران پر تلاش تسليت عرض مي كنم.
ان شاء الله دردنيا و اخرت از شفاعتشون بهره مند بشيم .شادي روح مطهر
جميع انبيا و امامان معصوم عليهم السلام بويژه شادي روح اين امام همام
صلوات .اللهم صل علي محمد و آل محمد عجل فرجهم
سراپا نياز
بعضي احاديث آن قدر عميق و پر مفهوم است كه تو را به فكر وا مي دارد.
امروز از كتاب ايران جوان بمان آقاي عباس ولدي اين روايت زيبا از مولا
اميرالمومنين علي عليه السلام را خواندم كه فرمودند : “فقر مرگي بس بزرگ
است . عرض شد فقرِ درهم و دينار؟ فرمود: فقر ديني."بحار ج 74 ص
خدايا ما اعتراف مي كنيم بنده اي سراپا فقيريم و نيازمند به تو اي مهربان
پس چون هميشه با لطف و مهربانيت دستمان را بگير و ما را به حال خود رها
مكن. آمين يا رب العالمين / يادگاري حوزه علميه حضرت زينب سلام الله عليها يزد
داستاني زيبا از كتاب با من تماس بگيرئيد..
یکی از یاران امام صادق علیه السلام می گوید:
وضع اقتصادی من بسیار خراب بود و بدتر از همه اینکه شرمنده زن و بچه
خود شده بودم زیرا چند مدتی بود که نتوانسته بودم غذا و پوشاک مناسبی
تهیه کنم.
دیگر هیچ رفیق و آشنایی نبود که از او پول، قرض نگرفته باشم، به قول معروف
در زندگی من ، کارد به استخوان رسیده بود. البته من با فرماندار مدینه، یک
آشنایی قبلی داشتم و برای همین به ذهنم رسید خوب است بروم و شرح حال
خود را برای او بگویم و از او کمکی بگیرم. ولی او دست نشانده حکومت طاغوت
(بنی امیه) بود و دستش به خون شیعیان و فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها
آغشته بود.
مدتی بود که بر سر دو راهی گیر کرده بودم و نمی دانستم چه باید بکنم.
آیا کار درستی بود که من نزد او بروم و از او تقاضای کمک بکنم؟
وقتی امروز نگاهم به چهره زرد و رنگ پریده کودکانم افتاد تصمیم خود را گرفتم و
به سوی فرمانداری مدینه حرکت کردم .
خدا کند کسی مرا در حال رفتن به داخل فرمانداری نبیند!
حالا دیگر دیوارهای فرمانداری مدینه را می بینم، خوب است زود وارد فرمانداری
شوم، چون هر لحظه ممکن است یکی از آشنایان من از این جا عبور کند و مرا ببیند
که نزد فرماندار می روم.
او کیست که به سمت من می آید؟ نکند او مرا بشناسد؟
وای، او پسر عموی امام صادق علیه السلام است! او مرا می شناسد و بارها مرا در
خانه ی امام صادق علیه السلام دیده است.
او این وقت روز، این جا چه می کند!
حالا چه کنم، اگر سوال کند که این جا چه می کنی چه جوابی دهم؟
ولی هیچ چیز بهتر از راستگویی نیست!
او جلو می آید و بعد از سلام، با من دست می دهد.
-کجا می روی؟
-به نزد فرماندار می رفتم.
-برای چه می خواهی آن جا بروی؟
-فقر و نداری، تمام زندگی مرا گرفته است، برای تقاضای کمک نزد او می رفتم.
-بدان که امید تو نا امید خواهد شد، زیرا به در خانه ی غیر خدا می روی، تو باید به
در خانه ی آن کسی بروی که امیدت را نا امید نمی کند و کرمش بیش از همه
هست، آیا می خواهی حدیثی را که از امام صادق علیه السلام شنیده ام، برایت
بگویم؟
-بله
یک روز که خدمت آن حضرت بودم ، ایشان فرمودند:
خداوند به یکی از پیامبران خود این چنین وحی کرد:
من امید هر کس را که به غیر من امید داشته باشد نا امید می کنم.
چگونه است که بنده ی من در سختی ها به کس دیگر امید می بندد؟
مگر درب خانه ی من به روی کسی که مرا بخواند، بسته است؟
من آن خدایی هستم که قبل از آن که مرا بخوانند، به آن ها کرم و مهربانی می کنم
آیا اکنون که مرا صدا می زنند آن ها را نا امید می کنم؟
من که این حدیث را شنیدم خیلی تحت تاثیر آن واقع شدم و از او خواستم تا این
حدیث را بار دیگر برایم تکرار کند.
او هم قبول کرد و برای بار دوم این حدیث امام صادق علیه السلام را برایم نقل کرد
و من با دقت تمام به حدیث گوش فرا دادم.
این حدیث آن قدر برایم شیرین بود که برای بار سوم از او خواستم آن را برایم تکرار
کند.
من بعد از شنیدن این سخن با خود عهد کردم که دیگر از مردم چیزی نخواهم و
برای همین از رفتن به فرمانداری، صرف نظر کردم.
مدتی نگذشت که خداوند به وعده ی خود وفا کرد و از جایی که باور نمی کردم
پول زیادی به دستم رسید و من از فقر نجات پیدا کردم
منبع:کتاب با من تماس بگیرید، مهدی خدامیان آرانی، ص 19 الی 22
پي نوشت:خانم كمالي از طلبه هاي خوب حوزه علميه حضرت زينب سلام الله عليها
است كه اين داستان زيبا رو در تحقيقش استفاده كرده بود و من اون رو براي شما
دوستان خوب كوثر بلاگي گذاشتم تا استفاده كنيد.توفيق رفيق راهتون.