عشق خندید و جهان جمله آرام گرفت.
نمی دانم شاعر این شعر کیست؟اما خیلی این شعر برایم
آرامش بخش است آن را تقدیم می کنم به همه ی کسانی
که با عشق، در فضای مجازی به ویژه سامانه ی کوثر بلاگ
مشغول فعالیت هستند.
جنگل از خود پرسید: چرا می باید این دور بیهوده را تکرار کنم؟
سبز شوم، زرد شوم،خشک شوم، تن به تبر بسپارم ؟
دریا نالید:چرا می باید تن به تابش خورشید همی بسپارم ،ابر
شوم ببارم، در دل تیره ی خاک ره پویم تا به خود باز رسم ؟
خورشید ز خود می پرسید: چیست حاصل از این گردش بی فرجام؟
عشق خندید و جهان جمله آرام گرفت.