شرمنده که سدّ راهت بودم......
روز جمعه ست آقای مهربانی ها در کدامین سرزمینی مهدی زهرا؟
کجا ساکن شده ای مولایم؟چه کرده ام با دلت،چه کرده اعمالم با قلبت؟
بی تابت کرده ام آقا….می دانم….می خواستم بهر فرجت کاری کنم….
خودم شدم مانع آمدنت بهار بی خزانم…اما تو همیشه چشم به راه
بر گشتنم بودی….می شود روزی که بر گردد…… و من بی خیال این فکر
زیبای شما غافل از همه ی دل نگرانی های شما فقط از تو دورتر می شوم
تگیه گاهم باش پدر مهربانم و برایم دعا کن/ م . ی