اگر برای خدا آمدید ،خوش به حالتان!!
امروز از خود سوال کنید برای چه به این مکتب آمده اید؟ اگر تا حالا نیت صحیحی
نداشتید، امروز به برکت شهدا و کاروان اهل بیت علیهم السلام نیتتان را خالص
کنید،ملائکه بال هایشان را زیر پای آن طلبه و عالمی پهن می کنند،که وقتی از
منزل بیرون می آید نیتش صادق باشد،خدا شما را به این جا آورده،شاید کار خیری
شما یا والدینتان انجام داده اید و الّا در این دنیای عجیب و غریب که هرساعتش
گناهانی عجیب رخ می دهد ،خداوند شما را به حوزه آورده است.
اگر از اول برای خدا آمدید خوش به حالتان، اما اگر گفتید به تدریج نماینده ی مجلس
شوم،در بعضی ادارات وارد شوم بدانید اگر هم برسید،بهره ی شما از دنیا همین است .
امروز قصدتان را خالص کنید بگویید: خدایا آمدم ببینم راه و روش حضرت فاطمه سلام الله
علیها چگونه بوده است؟!
آری و این ها اولین جملات آغازین استاد زهرایی حفظه الله بود که سکوت را مهمان جمع
طلبه ها کرد و ما را بار دیگر به تفکر وا داشت.
در محضر استاد / سلامتی علمایی که هنوز هم بعد از سال ها غریبند صلوات.
دارم به این می اندیشم که چقدر هفته ی با برکتی بود، زمانی که استاد زهرایی
و همسرشان مهمان حوزه ی علمیه ی حضرت زینب سلام الله علیها بودند،سالن
اجتماعات ریحانة الرسول حوزه انگار پر از معنویت شده بود،طلبه ها تمام سعی اشان
بر این بود که لحظه ای از مباحث استاد را از دست ندهند و من حسی عجیب داشتم.
برای ورود استاد سعی کردم متنی ادبی بنویسم ،چیزی از استاد نمی دانستم با خودم
گفتم از اینترنت کمک می گیرم، اما هرچه واژه های زندگینامه و نام استاد را سرچ کردم
هیچ چیز نیافتم،با خوم گفتم چقدر بعضی ها غریبند،تمام دغدغه ی هفته ی گذشته ام
این بود که کاش استاد را خیلی پیش از این ها شناخته بودیم و بیشتر از این می توانستیم
از محضر شان استفاده کنیم ،اما با همه ی وجودم خداوند را شاکرم به خاطر وجود ارزشمند
چنین علمایی و امیدوارم بتوانم مطالبی را از سخنان تاثیرگذار استاد زهرایی حفظه الله بنگارم.
خدایا توفیق عمل به آنچه بر زبانمان جاری می شود به ما عنایت فرما.آمین یا رب العالمین
یادگاری / حوزه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها یزد
حرفهای استاد زهرایی حفظه الله علیه به دل می نشیند ،چرا که هر شنونده ای با همه ی وجود، می فهمد که سخنانشان از جنس عمل است.
چند روزی ست که حوزه ی علمیه ی حضرت زینب سلام الله علیها پذیرای
مهمان بزرگواری ست که شاید قلم از وصفش عاجز باشد.
استاد زهرایی حفظه الله که با کلام نافذشان، صبح ها شرح زیارت عاشورا
می گویند و بعد از اقامه ی نماز ظهر و عصر از خطبه ی فدکیه بی بی دو عالم
حضرت زهرا سلام الله علیها صحبت می کنند،کاش خیلی قبل تر از این ها
توفیق پیدا می کردیم پای سخنانش بنشینیم،این روزها سالن اجتماعات حوزه
حال و هوای دیگری دارد،حرف هایی که از دلی سوخته بر می خیزد و دلها را
به تلاطم وا می دارد و اشک ها را بر چهره ها جاری می سازد.
خدایا !کمکمان کن ظرف معرفتمان را لبریز از محبت به ائمه ی معصومین
علیهم السلام کنیم و در زندگیمان کاری کنیم لبخند رضایت را بر لبان یوسف
زهرا ارواحنا فداه بنشانیم. اللهم عجل لولیک الفرج.
یادگاری/ حوزه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها یزد
خانم قیاسی حفظه الله:دیده اید چگونه موبایلتان شارژ می شود؟ من هم از دیدار علمای بزرگ،این گونه روحم شارژ می شود.
مدیریت محترم حوزه خانم قیاسی حفظه الله علیه برای طلبه ها از زمانی
گفتند که بانو مجتهده امین اصفهانی رحمة الله علیه در قید حیات بودند.
روزهایی که تشنگی دیدار بانو را داشتند و هر روز آرزویشان بود به دیدارشان
مشرف شوند؛با غمی بزرگ در سینه و بغضی در گلو ادامه دادند:زمان گذشت
اما هرگز نتوانستیم طلبه ها را به دیدارشان ببریم، تا این که از دنیا رفتند و از
دیدارشان برای همیشه محروم شدیم.
و لذا مدت زیادی ست که در پی دعوت حاج آقا زهرایی به حوزه هستم.
دیده اید موبایلتان چگونه شارژ می شود؟ من هم از دیدار این علمای بزرگ
روحم این چنین شارژ می شود.
خدایا !کمکمان کن بتوانیم در محضر این علمای بزرگ ظرف معرفتمان را پر کنیم و
خود را تا آخر عمر به گونه ای بیمه کنیم ،که همیشه برای رضای خدا قدم بر داریم.
یادگاری / حوزه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها یزد
از بخشندگی کسی سخن می گویم ،که با واژه واژه ی ایثار و گذشت ؛اُنسی دیرینه دارد.
امروز به روایتی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام هم بود و خانم
رفیعی حفظه الله از زیبایی های اخلاقی امام حسن مجتبی علیه السلام
سخن گفتند،از این که امام باغی اطراف مدینه دارد،غلامی را در آن جا گذاشته
تا امور مربوط به باغ را انجام دهد،اما روزی که با چند مهمان به باغ می رود ،غلام
عمداً و از روی جسارت درب باغ را به روی غریب مدینه و مهمانانش باز نمی کند.
دقایقی می گذرد که غلام در راباز می کند،امام به او فرمودند: مشکلی پیش آمد
که در ب را باز نکردید؟ با بی ادبی جواب داد:نه!نمی خواستم درب را باز کنم.
امام نه تنها خشمگین نشد که با بزرگواری فرمودند:غلامم تو را عفوکردم،باغ هم
مال تو ،حالا اجازه می دهی من با مهمان هایم به باغت بیاییم؟
شاید باورش برایمان سخت باشد، اما این تنها نمونه ی کوچکی ست از بخشندگی
امامی که در مکتب درس پدری چون امیر المومنین علی علیه السلام و مادری چون
بی بی دو عالم حضرت صدیقه ی طاهره سلام الله علیها درس ایثار و گذشت آموخته است.
هنوز بعد از گذشت 1400 سال ،شیعه داغدار غم کوچه های بنی هاشم است!!
امروز روز آخر روضه خوانی در حوزه ی علمیه حضرت زینب سلام الله علیها
بود،امروز به رسم ادب استاد بزرگوارم،سرکار خانم رفیعی از بی بی دو عالم
حضرت زهرا سلام الله علیها سخن گفتند،از او که فهمید در زندگیش چگونه
زندگی کند،او که به خاطر ولایت،سیلی به صورتش خورد و پهلویش را شکستند
و هنوز بعد از گذشت 1400 سال شیعه، داغدار غم کوچه های بنی هاشم است.
کوچه ای که برای همیشه ی تاریخ ،سند مظلومیت دختر رسول مهربانی ها را به
همراه دارد.خدایا ما را از پیروان صدیقه ی طاهره سلام الله علیها قرار ده.