اینها انصار الزینب اند؟!
یادم می آید می خواستیم در حوزه علمیه ی حضرت زینب سلام الله علیها
در یزد یک اسم انتخاب کنیم برای نشریه،چند اسم انتخاب شد،؛یکی از آن
اسامی انصار الزینب بود،خیلی زیبا و تاثیر گذار؛ اما مدیریت حوزه که همیشه
آینده نگریشان مثال زدنی ست، این اسم را قبول نکردند؛علت عدم انتخابشان
هم این بود که اگر خدای ناکرده مردم طلبه ای را بد حجاب ببینند، یا حرکتی
ناشایست از یک طلبه سر بزند ،یا صدایش را بر روی شوهرش بلند کند.
یا تربیت درستی نداشته باشد،بعضی ها می گویند این ها انصار الزینب اند؟
نباید کاری کنیم شخصیت یک طلبه خدای ناکرده جلو مردم خدشه دار شود.
بار الها!توفیق عمل به آن چه بر زبانمان جاری می شود به همه ی ما عنایت فرما.
معبودا!ما را از یاوران و پیروان واقعی ائمه ی اطهارعلیهم السلام بویژه حضرت زینب
سلام الله علیها قرار ده / م . ی
وقتی انگشتمان را برای متهم کردن دیگران ،به طرفشان دراز می کنیم؛ یادمان باشد باز سه انگشت به طرف خودمان است!!
بعضی وقت ها وقتی اشتباهی عمداً یا سهواً صورت می گیرد ،عده ای دنبال
این هستند که در این میان مقصر چه کسی بوده است و چه کسی کوتاهی
کرده است ،می خواهم بگویم تا بیایی دنبال مقصر بگردی و کسی هم این
میان چیزی را به گردن نگیرد و خدای ناکرده با حرفی یا فریادی حرمتی هم
شکسته شود،زمان زیادی سپری می شود و یک وقت هم به خودت می آیی.
می بینی چقدر از عمرت تلف شده ،بدون این که راه به جایی ببری.
یادم می آید روزی که حجة الاسلام فعالی از قم برای ایراد سخنرانی به یزد
تشریف آورده بودند، می فرمودند:“هیچ وقت در زندگی دنبال مقصر نگردید.
آن چه را می دانیم خوب است در زندگی عمل کنیم، این را هم بدانیم که
وقتی یک انگشت را به طرف دیگران دراز می کنیم،تا مقصر را شناسایی
کنیم ،دقت کنیم که سه انگشت باز به طرف خودمان است.
گاهی اوقات لازم است انسان ،سه بار از خودش بپرسد من چه کرده ام؟
قبل از آن که یک بار بپرسید دیگران چه کرده اند.”
خدایا خوب بودن و خوب ماندن را سر لوحه ی کارهایمان قرار ده.آمین
حکایت مَعبّر/ حرف هایمان را در قالبی زیبا بریزیم.
خانم خاتم الحسینی هم استاد ما بودند در حوزه و هم معاون فرهنگی
وقتی برایمان صحبت می کردند ،مقدمه ی سخنانشان را گاهی با یک داستان
و حکایت زیبا شروع می کردند،یکی از آن حکایت های زیبایی که روزی عنوان
کردند این بود:“یک پادشاهی زمانی خواب بدی دید فرستاد دنبال مُعبّر ،او با
صراحت به پاشاه گفت که عمر شما دیگر رو به ا تمام است،پاد شاه بسیار
ناراحت شد و به جای این که مشکل خودش را حل کند، دستور داد گردن آن
مرد را بزنند،معبر دیگری آوردند در حالی که جریان کشته شدن معبر قبلی به
دستور پادشاه در شهر پیچیده بود،او خواب پادشاه را این گونه تعبیر کرد، گفت:
جناب پادشاه،سرتان سلامت،تعبیر خوابتان این طور است که، داغ هیچ کدام از
عزیزانتان را نمی بینید،در واقع او هم مثل معبر قبلی خواب پادشاه را تعبیر کرد.
اما بلد بود که چگونه حرف بزند،پادشاه از سخن سنجیده ی او خوشش آمد و
او را در قصر نگه داشت.” یادمان باشد زبان یکی از نعمت های خدا ست ،وقتی
می توانیم با آن سخنان زیبا بگوئیم و از سخنان زشت و ناروایی که چه بسا
دل هایی را رنجیده خاطر می سازد دوری کنیم، پس چرا سنجیده سخن نگوییم؟
خدایا! زیبا زندگی کردن و زیبا و سنجیده حرف زدن را به همه ی ما عنایت فرما.آمین
من عاشق لبخند خدا هستم.
استاد حسینی یزدی حفظه الله ،بر گزار کننده ی طرح مترجمی قرآن کریم
در سراسر کشور از مشهد به یزد تشریف آورده بودند،ایشان خاطره ی زیبایی
را از نماز اول وقت عنوان کردندکه بسیار جای تامل داشت،می فرمودند:یکی از
دانشجویان که به شاهرودمی رفت ،نماز اول وقت عجیبی داشت،همیشه زودتر
از من سر سجاده نمازش نشسته بود،می گفت :خدای مهربان وقتی نماز اول
وقت می خوانی به بنده هایش لبخند می زند،من عاشق لبخند خدا هستم.
این خدای دوست داشتنی همیشه منتظر ماست و خوش به حال کسانی که
دعوت او را خیلی زود لبیک می گویند.
یادگاری/ حوزه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها یزد
هر چه بگندد نمکش می زنند، وای به روزی که بگندد طلبه!!
مدیریت محترم حوزه سرکار خانم قیاسی حفظه الله همیشه ما
طلبه ها رامثل یک مادر دلسوز نصیحت می کنند،دفترم را که ورق
می زنم سخنان ارزشمند زیادی از این مدیر و استاد بزرگوار یاداشت
کرده ام و از خدا ی بزرگ توفیق عمل به همه ی آنها را مسئلت دارم.
روز ی ایشان خطاب به همه ی طلبه ها این چنین فرمودند:ما باید نگران
خود باشیم تا لحظه ی مرگ.
امیر المومنین علی علیه السلام وقتی شمشیر به فرق مبارکش خورد.
فرمود: “فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبه"و قتی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله
به او فرمودند: تو به دست اشقی الاشقیا شهید می شوی،مولا علی
علیه السلام فرمودند:آیا آن موقع که از دنیا می روم دینم سالم است؟
و لذا دعا کنید مغرور نشوید،نگو من اگر جای فلانی بودم از این کارها
نمی کردم،هیچ وقت خاطر جمع خود نباشید،نگویید من که خانم
فلانی ام،من که این همه دروس علمی آموختم،اگر 5 نفر هم رفتارهای
ضد اخلاق دینی انجام دهید، زیاد است مگر کم هستند،مردمی که
می گویند:،آخوندا،طلبه ها فلان کردند.
هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد طلبه،وای به روزی
که طلبه در بیرون منزل آرایش کند،یا خدای نکرده با شوهرش بحث کند.
خدایا کمکمان کن از زندگی ائمه ی اطهار علیهم السلام در زندگی هایمان
الگو بگیریم و آن گونه که رضای توست زندگی کنیم.
معبودا !باران لطف و مهربانی ات را طلب می کنم تابر زمین تشنه ی قلبمان
ببارد و گلهای مهربانی بروید و به هر دوست که یاد تو را به ما یادآوری می کند.
گلی از مهربانی هدیه کنیم.
هنوز صلاح نیست به ایران برگردید/ پادراز کردن به سمت کتاب ها هم توهین است.
آیت الله محمد تقی آملی لاریجانی _ که سال های قبل ا ز انقلاب
فوت کردند_از شاگردان آیت الله سید علی قاضی رحمة الله علیه
بودند،یکی از کارهایی که مرحوم قاضی انجام می دادند؛ رفتن به
قبرستان وادی السلام بود،گاهی ساعت ها می رفتند و در قبرستان
می نشستند،آیت الله لاریجانی رحمة الله علیه می فرمودند:برایم
همیشه سوال بود، که مگر استاد کار مهم تر ندارند؛ که به وادی
السلام می روند،مدتی گذشت درس ما داشت تمام می شد،تردید
داشتم بمانم یا بر گردم ،یک شب وقت خواب کتاب هایم پایین پایم
بود به فکرم رسید، آیا اشکال شرعی دارد یا نه؟صبح که رفتم پای
درس استاد ، همین که نشستم ایشان فرمودند:هنوز صلاح نیست .
به ایران بر گردید و در ادامه افزودند: پا دراز کردن به سمت کتابها هم
توهین است،از کجا خبر دارد استاد ؟از قبرستان وادی السلام و
این ها را تنها خوبان عالَم می دانند که این عرفا از قبرستان
وادی السلام به کجاها رسیده اند.روحشان شاد.
گزیده ای از سخنان استاد اخوان حفظه الله
قسمتی از قبرستان وادی السلام در نجف اشرف