پنج پيام/ پنج سوال
سخنران امروز حوزه ام ابیهای شهرستان تفت یک روحانی بود
حجت الاسلام و المسلمين سبحانيان حفظه الله.ايشان بحث زیبای خود
رو با مقدمه اي شروع کردند فرمودند:"معمولا هر عقل سالم و هر
فطرت پاک، همواره پنج پیام را به صاحب خود القاء می کند
و در ازاء آن پنج سوال مطرح می شود که انسان پاسخ آن سوالات
را از مکتب دین مطالبه می کند. اما آن پیام هایی که هیچ کس
در آن ها تردیدی ندارد. اول هر موجودی یک نقطه شروعی دارد. دوم
هر شروعی را پایانی ست .سوم بین مبدا و هدف یک خط مستقیم
بیشتر وجود ندارد.چهارم برای پیمودن هر مسیری انسان نیاز به راهنما
دارد، بدون راهنما حتما خطر گمراهی وجود دارد و پنجم هر مسیری
ممکن است با مخاطراتی همراه باشد که انسان را از ادامه مسیر باز
دارند. در برابر این پیام ها پنج سوال هم مطرح است گفتیم هر موجودی
مبدئی دارد نقطه آغاز ما کجاست ؟نقطه شروع ما انا لله است اما در برابر
پیام دوم-هر شروعی را پایانی ست- این سوال مطرح می شود که پایان
این حرکت چیست؟ و جواب انا الیه راجعون است و لذا مرگ را لقاء الله
گویند و سوالی که در برابر پیام سوم مطرح می شود این است خط
بین دو نقطه مبدا و هدف تنها یك راه است و آن صراط مستقیمی ست
که روزانه بارها آن را در نماز از خداوند بزرگ طلب می کنیم وسوالی که
در برابر پیام چهارم مطرح می شود راهنمایان انسان چه کسی هستند؟
و جواب آن قرآن،پیامبران و ائمه اطهار علیهم السلام هستند و سوال
پیام پنجم این است که راهزنان راه چه کسانی هستند؟ شیطان که
در کمین انسان است و هوای نفس و طبق نظر قرآن نقشه های
شیطان گام به گام است.”خدایا به ما توان بده باور کنیم
با همه وجود که دشمنی خطرناک، برای گمراه کردن ما در کمین نشسته
و با همه وجود دشمنی شیطان رانده شده از درگاه الهي را باورکنیم.
نوشته:مرضيه يادگاري
درمان روح/ کسی که بیدار است می تواند بسنجد...
و خداوند وقتی انسان را آفرید” و نفخت من روحی” گفت.
امتیاز انسان دو بعدی بودن اوست، جسمی که از خاک
است و به خاک بر می گردد، آن قدر انسان ارزش دارد که
خداوند از روح خودش در او دمید ،چرا که ما گل سر سبد
خلقتیم ،نباید بعد روحانی خویش را فراموش کنیم؛ ولی
اکثز مردم آن را فراموش کردند و به بعد جسمی و حیوانی
پرداختند و اگر خدای ناکرده بعد روحانی مریض شد باید به
آن رسید، چرا که غذای روح ما از دو شاهراه چشم و
گوش وارد می شود،چگونه است که تا جسم مریض می شود
همه به آن می رسند ولی آن همه گناه که وارد روح می شود
کسی به آن نمی رسد؟ این جاست که گفته می شود
“یا ایها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیه “
زمانی به آرامش می رسیم که با هم سنخ خودمان باشیم
با خداوند که از روح خود در ما دمیده است.
جسم ما دارای شش حالت است: خواب، بیداری،مرده
زنده ،سالم، مریض. روح ما هم همین حالت را دارد
بیماری روح شک است ، مثلا می گویند:از کجا معلوم که
دنیایی وجود داشته باشد؟سلامت روح یقین است چرا
که روح سالم حرام انجام نمی دهد، یک نفر که ما به او
اطمینان و یقین داریم به تمام حرف هایش گوش می کنیم
و لذا برای درمان شک در سوره مبارکه حجر آیه99 می خوانیم:
” واعبد ربک حتی یعطیک الیقین” بندگی کن تا به تو یقین دهیم
اگر روح درمان بشود و یقین در انسان پیدا شود گناه نمی کند چون
می داند نافرمانی خدا کیفر دارد،کسی که دین را تجزیه کند و
هر قسمتی از دین را که دوست د ارد انجام دهد، این بنده
واقعی نیست.بنده باید در برابر خدا و مولا مطیع باشد و دیگر
چون و چرا نکند.
خلوتی به مراتب زیباتر از جَلوت
به مناسبت درگذشت عالم عارف آیت الله حاج شیخ غلامحسین ابویی
رحمة الله علیه با حضور خانواده بزرگوارشان مراسمی با حضور طلاب مدرسه
علمیه حضرت زینب سلام الله علیها یزد برگزار شد.
در این جلسه در ابتدا مدیریت محترم حوزه سرکار خانم قیاسی حفظه الله از
زندگی سراسر درس این عالم عارف و این مجاهد فی سبیل الله برای طلاب
سخن گفتند و سپس فرزند ایشان استاد حسین ابویی مفسر نهج البلاغه، از
ویژگی های اخلاقی و بارز ایشان برای طلاب حاضر سخن گفتند. وی در
ابتدای سخنانش فرمود با وجود کهولت سن و بیماری پدر اما از چند روز قبل از
شروع 12 بهمن ماه در طی سه نوبت با فاصله، یک سوال را از ما می پرسیدند:
پسرم دوازدهم بهمن کی است؟ تا دفعه سوم که باز این سوال تکرار شد کمی
نگرانی بر ما حاکم شد که چرا پدر مرتب یک سوال تکراری را از ما می پرسد و وقتی
از ایشان پرسیدیم گفتند حواسم هست می خواهم بگویم حتما جشن بگیریید و
سپس ایشان با تاکید بر آیه قران که بین مجاهدین و قائدین تفاوت می گذارد فرمود
امام صادق علیه السلام هم فرمودند :جامعه اسلامی با تقوا اگرولایت غیر والی
مسلمان را پذیرفت، بدانند مشمول عذاب الهی می شوند؛ سپس با تاکید بر خصوصیات
بسیار شاخص و بارز این عالم بزرگوار در بر خورد با مردم و خانواده بیان کردند:افتخار
می کنم که پدرم به حمد الله تفکر روشنی داشت و طرفدار و حامی امام راحل
رحمة الله علیه بود و مواضع او صد در صد با امام و ولایت فقیه همسو بود تا اخرین
لحظات عمر زنده و بیدار و آگاه و تعقیب کننده اخبار مسلمین و من تا اخرین شب رحلت
پدر از قرآن و صحیفه سجادیه برایشان می خواندم تا فکرشان تعطیل نماند.
ایشان در ادامه پدر بزرگوارشان را مصداق واقعی خطبه ای از خطبه های نورانی مولا
امیر المومنین علیه السلام دانستند،کسی که درون و برون و جمع و تنهایی شان
هیچ اختلافی با هم نداشت و به مراتب می توانم بگویم خلوت پدر با آن راز و نیازهای
جانسوزش به مراتب زیباتر از مجالس درس و بحث و روضه خوانی هایشان در جمع
مردم بود .
وی در ادامه به خاطره ای از سالها قبل اشاره کردو فرمود: زمانی که جوانی بیست
ساله بودم با طلاب حوزه علمیه و پدر به خدمت امام راحل رحمة الله علیه رفتیم آن
جا قرار بود پدر در برابر امام سخنرانی کنند اما آن قدر در شخصیت نورانی امام ذوب
می شد و عاشق راه و هدف امام بود که به محض رویت امام بر روی زمین نشستند و
بلند بلند شروع به گریه کردند،عشق عجیب ایشان به امام باعث شد پدر آن روز نتوانند
سخنی بگویند و این مراسم به سخنران دیگری واگذار شد، وقتی خاطرات اسارتم را برای
پدر می گفتم ایشان با تمام وجود اشک می ریخت. من در اسارت روزی چهارده الی
پانزده ساعت مطالعه می کردم و ما این روحیه را از پدر به ارث بردیم که حتی در مجلس
روضه تا نوبت ایشان شود کتاب در بغل داشتند و با چشم هایی که مشکل داشت مطالعه
می کردند ایشان دائما مشغول مطالعه بودند و هرگز وقت خود را تلف نمی کردند..
امیداین که بتوانیم زندگی و اعمال این علما را در زندگی خود پیاده کرده و در راه تبلیغ
دین اسلام گام های بزرگی را برداریم.
(کُلنّا عَباسک یا زینب ) را با عشق سر دادیم.
استاد مشهدی بافان ،پاسداربازنشسته سپاه وعضو ستاد بازسازی عتبات
عالیات، در جمع طلاب حوزه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها یزد در روزهای
فجر و پیروزی و در روز میلاد باسعادت حضرت زینب سلام الله علیها در ابتدای از
شجاعت و صبر ایشان سخنانی ایراد فرمود.
وی گفت : حضرت زینب سلام الله علیها دستهای بسته پدر را دید ،شهادت
برادرش را دید ،نبرد عاشورا را دید داغ هیجده محرم دید و بعد از همه این مصائبی
که دید تنها یک جمله فرمود:من چیزی جز زیبایی ندیدم.
مشهدی بافان بیان کرد : اینک ما به عشق دختر مولا امیر المومنین این همه مدافع
حرم داریم که همه در هر کجا هستند فریاد کنا عباسک یا زینب سر می دهند.و چه
می شود که همه مدافعان حرم بی بی زینب کبری سلام الله علیها و کسی چون سردار
فرزانه با آن همه سابقه رشادت و دلیری با عشق در این راه گام بر می دارد؟!
ایشان در ادامه افزود:ما هم در جبهه حق و هم در جبهه باطل نیاز به فرمانده و یار داریم.
اما ما به عنوان یک شیعه اعمال و رفتارمان باید به گونه ای باشد که ما را در جبهه حق
قرار دهد این که باید در این اندیشه باشیم که اگر رسول خدا هم اگر در شب عاشورا بود
در کدام خیمه قرار می گرفت ؟خیمه عبید الله یا خیمه سید و سالار شهیدان علیه السلام؟
و لذا در آن شب، حاسبوا قبل ان تحاسبوا ، گل کرد. مُوتوا قَبل اَن تَموتُوا، گُل کرد .
سپس این پاسدار باز نشسته با اشاره به این که بعد از تشکیل نظم نوین جهانی و این
که دشمن برای تبدیل شدن جهان به یک دهکده جهانی برنامه ریزی کرد افزود:
دو کدخدا تعیین شد اتحاد جماهیر شوروی و ایالت متحده آمریکا،،سازمان ملل برای هدایت
این دهکده جهانی تشکیل شد، کشورها را به دو قسمت غربی و شرقی تقسیم کرد
انگلیس و فرانسه با غرب آمریکا و چین کمونیسم همراه کدخدای شرق شد.
شرق شعارش این بود که دین ،افیون ملت ها و دولتهاست،
غرب هم گفت دین افیون دولت هاست.
یعنی دین در کنیسه ها و کلیساها باشد
اما بایدها و نبایدهای دین در قالب حکومت نباید بیاید،
اما امام ما به پا خواست و فرمود: نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی.
یعنی تشکیل حکومت اسلامی .لذا شدیم سلطه ستیز
و شعارمان شد کُل یَوم عاشُورا و کُل اَرض کَربَلا….
خدا را در زندگی هایمان آوردیم و حکومت اسلامی را تاسیس کردیم
اما دشمن قوم یهود را برتر از همه اقوام دیگر دانست و عده ای برای این که اجرا کنند
این دستورات قوم یهود را مسیحی شدند و لذا اوباما سخنرانی می کند که من
یک مسیحی صهیونیسم هستم .
سپس این استاد فرزانه در ادامه با اشاره به این مطلب که امروز عده ای در پی این
هستند که اسلام و مسلمانان را انسان هایی خشن به دنیا معرفی کنند که مظهر
خشونت هستند ایران را محور شرارت معرفی می کنند و ما باید در این امر تمام تلاشمان
را انجام دهیم که از کارها و اعمالی که نمود عینی شرارت است پرهیز کنیم.
رژیم صهیونیستی افق دیدش را را از نیل تا فرات اعلام کرد اما امام راحل رحمة الله علی
که در جبهه حق بود فرمود راه قدس از کربلا می گذرد.
این بسیجی پیرو خط امام در ادامه بیانات ارزشمند خویش فرمودند: و دشمن سه طرح و
نقشه برای نابودی جبهه حق در نظر گرفته اول این که همسویی کشورهای مسلمان به
ویژه کشورهای عربی در منطقه خلیج فارس با رژیم صهیونیستی که در این اقدام هرگز
موفق نشدند. دوم تلاش کردند بر علیه تفکر شیعه گروه های سیاسی مذهبی را ترویج
دهند مثل تشکیل گروه های النصره، طالبان، داعش و …سوم نابودی گروه های همسو
با تفکر جمهوری اسلامی که ماموریت این طرح را اسراییل غاصب بر عهده گرفت و در پایان
نقش طلاب را به عنوان پرچمداران نظام به رعایت پنج اصل تشویق کردند اول طهارت فکر
که فکر یک طلبه تنها باید خدا باشد و بس دوم طهارت دل سوم طهارت روابط و برای همین
است که در روایات ما این همه بر نگاه به چهره علما تاکید می شود چهارم طهارت مال که
در روز عاشورا نمونه عملی کسانی که در برابر سخنان و خطبه ها و اندرزهای امام حسین
علیه السلام هلهله کردند تا صدای امام را نشوند امام فرمودند شکم هایتان از حرام
پر شده است و پنجم طهارت نفس در پایان کلیپ سردار الله دادی به عنوان اسوه و
الگویی برای همه جوانان ایران زمین پخش شد.
خدا رو شکر می کنیم که مدرسه ما پر رنگ ترین برنامه های فرهنگی را دارد
باز هم یک روز دیگر از روزهای خوب خداوندی از راه می رسد و
خانم قیاسی باز در جمع طلبه های حوزه علمیه حضرت زینب
سلام الله علیها سخن می گوید، ایشان از برنامه های فرهنگی
می گویند، از همان برنامه هایی که خیلی خیلی در مدرسه ما
در کنار امر مهم آموزش به آنها توجه می شود، ایشان در همان
ابتدای سخنان ارزشمندشان به طلاب عرضه داشتند که خدا رو
شکر می کنیم که مدرسه ما پر رنگ ترین برنامه های فرهنگی
را دارد، اگر خدای ناکرده خروجی این برنامه ها تنها شنیدن
باشد و بعد هر کسی به دنبال کار خود برود، واقعا بی انصافی
است،راستی چطور می شودکه ما این قدر زود خسته می شویم؟
انسان وقتی با هدف در راهی قدم می گذارد ،خسته نمی شود
در احوالات شهید باکری رحمة الله علیه آمده است که از نخوابیدن
چند شب پشت سر هم، چشم هایش دچار خونریزی داخلی شد
از بس در جنگ نمی توانسته بخوابد،حالا ما از چشم هایمان خون نیاید
ولی کمی هم با این خستگی ها مقابله کنیم، یک طلبه نباید کارهای
و برنامه های دیگرش را بر ساعت فرهنگی حوزه ترجیح دهد، مبادا
روزی مردم از ما چیزی را بپرسند که ما اظهار بی اطلاعی کنیم
در مورد انتخابات از ما سوال کنند و ما به مردم بگوییم خودم هم
نمی دانم…در مدرسه ما این قدر کار سیاسی می شود که اگر
بگوییم در این زمینه ضعیف هستیم، بی انصافی کرده ایم.
یادم می آید روزهای جنگ همسر من می گفت هوای سقز 25
درجه زیر صفر بود، آب وضو روی صورت جاری نمی شد؛ یخ می بست
آن وقت در این نماز خانه زمین موزاییک است روی موزاییک ها موکت شده
روی موکت ها قالی ، روی قالی ها صندلی، چطور باید یک طلبه بگوید من
خسته شدم تازه سخنران هم صحبت کرده و ما فقط گوش کرده ایم
همه کسانی که ساعت ها پای چنین برنامه هایی می نشینند
در برابر خانواده هایشان برای فشاری که بر همسر و فرزندان
به خاطر نبودشان در منزل به آنها مِی آید مسئولند،در قبال این
همه زحمت آنها من آیا باید برای اسلامم قدمی بر دارم یا نه؟
حرف های تامل انگیز خانم قیاس حفظه الله آن روز خیلی ها را
وادار به تفکر کرد… م . ی
تاریخ این 50 سال را بخوانید....
استاد اخوان در حوزه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها در جمع طلاب
مدرسه ضمن تبریک روزهای فجر و پیروزی انقلاب اسلامی کتابی بسیار
ارزشمند از استاد شهید مطهری رحمة الله علیه به نام نهضت های اسلامی در
صد ساله اخیر معرفی کردند، جنبش هایی که در این سالها به وجود آمد برخی از آنها
فکری بود و برخی اجتماعی، برخی از نهضت ها هم دارای هر دو ویژگی مذکور
بودند، مانند نهضت غزالی که یک نهضت فکری محض بود،نهضت اخوان الصفا
که هم فکری بود هم اجتماعی، البته برخی از نهضت ها هم واقع شده که ارتجاعی
بوده به جای پیشرفت، پسرفت هم داشته اند؛که این اتفاق هم در عالم تشییع رخ داده
هم در تسنن ،مانند نهضت اشعری در قرن چهارم یا در عالم تشییع در قرن دهم نهضت
اخباری گری که در نقطه مقابل مجتهدین و اصولیین عمل می کردند.
سپس استاد اخوان به شخصیت هایی اشاره کردند که تشکیل چنین نهضت هایی
با تلاش و همت آنها رخ داده است ،اولین آنها سید جمال الدین اسد آبادی معروف به
افغانی ست، نهضت بیداری را ایجاد کرد و دردهای اجتماعی مسلمین را با درست نگری
تشخیص داد، نهضت او هم نهضتی فکری بود و هم اجتماعی ،نفر دوم شیخ محمد عبده
بود او که شاگرد و مرید سید جمال بود و نفرسوم که قهرمان استقلال طلب بود شیخ
عبد الرحمن کواکبی بود، قهرمان بعدی اقبال لاهوری از پاکستان بود که شاعری زبر دست
بود و هنر خود را در راه اهداف مسلمین به کار گرفت ،او اگر چه سنی بود اما نسبت به
اهل بیت پیامبر علیهم السلام علاقه داشت،سپس استاد در ادامه به نهضت و انقلاب
شکوهمند انقلاب اسلامی خودمان اشاره کردند.
انقلابی که اصلا متعلق به صنف و طبقه و گروه خاصی نبوده و نیست و
از قبیل نهضت پیامبران است که اصل و اساسش اعتقاد و ایمان است که باید
ریشه این نهضت را در جریان های نیم قرن اخیر یافت.از سال 1304 که رسما رضاخان
به قدرت رسید تا سال 57 سلسله رضا خانی متلاشی شد