خوردن یک استکان چای به قصد خدا
زندگی نامه ی این عارف بزرگ را که می خوانی می بینی، حقیقتاً عبد خدا بوده.
عبدی که در زندگیش فقط به یاد خداست و از هر آن چه که باعث ناخشنودی معشوق
شود پرهیز می کند،شیخ رجبعلی خیاط رحمة الله علیه به شاگردان خود مکرر تاکید
می کرد که:"همه ی کارها باید برای خدا باشد،حتی خوردن و خوابیدن"و می افزود:
“هر گاه این استکان چای را به قصد خدا بخوری،دل تو به نور الهی منور می شود.
ولی اگر برای حظ نفس خوردی،همان می شود که خواسته بودی.”
آری این عارف بزرگ در زندگیش اعتقاد داشت که"همه چیز خوب است،اما برای خدا”
و چه زیبا زندگی کردند آنان که یاد خدا در لحظه به لحظه ی زندگیشان جاری بود.
منبع: محمد علی قاسمی،مرد طریق شیخ رجبعلی خیاط،چاپ اول،تهران:لوح نگار
1391ص10
دغدغه ی شیخ رجب علی خیاط رحمة الله علیه:هیچ کس نمی آید بگوید که من با خدا قهر کرده ام مرا با خدا آشتی بده!
بارها شنیده یا خوانده ایم که دنیا مزعه ی آخرت است ،دنیا محل گذر است و …
مطالعه ی زندگی بزرگانی چون شیخ رجب علی خیاط رحمة الله علیه ما را به
این یقین می رساند که آنها نهایت استفاده را برای تهیه ی توشه ی معنوی از
دنیا کردند. “جناب شیخ همیشه دنیا را با مَثَل “پیر زنه” نام می برد و گاهی در
مجلس خود،رو به شخصی می کرد و می فرمود:"باز می بینم که تو گرفتار این
پیر زنه شده ای!شیخ مکرر می فرمود:این ها که می آیند پیش من،سراغ پیرزنه
را فقط می گیرند،هیچ کس نمی آید بگوید که من با خدا قهر کرده ام مرا با خدا
آشتی بده.”
گویی همه دغدغه ی این علماء بزرگ این بود که دلی را به خدا وصل کنند.
از خدا بگویند و از خدا بشنوند و این گونه بود که زندگی و مرگشان همه از
برای خدا بود و بس.
خدایا !یادخودت را بیش از گذشته در دل هایمان قرار ده و ما را جزءبندگان
خوبت قرار ده ای تنها امید زندگی بندگان.
منبع:محمد علی قاسمی،مرد طریق شیخ رجب علی خیاط،چاپ اول،تهران
لوح نگار1391 ص16