زمانی که اسم و رسم ها گمنام بودند.
در زمانی نه چندان دور، کسی دنبال دنیا طلبی و اسم و رسم نبود.
عنوان سر داری، امیری ، دکتر و مهندسی برای کسی مطرح نبود.
سادگی و بی نامی و گمنامی هنر بود.
هر کسی فرار می کرد از اسم ورسم ونام.
کسی چون شهید باکری همیشه لباس خاکی می پوشید.
لباس بچه ها رو می شست و توالت ها رو تمیز می کرد.
در حالی که قرمانده بود و توان اداره کردن کل سپاه اسلام را داشت.
و درود و رضوان خدا بر شهیدانی چون شهید رجایی رحمة الله علیه
وزیر آموزش و پرورش بود، برای افتتاح پروژه ای به کرمان رفته بود.
با پاترولی می رفتند تا آن مجتمع ، به خیّرگفته بود ماشین جا دارد.
بیایید با ما برویم،گفته بود شما بروید من عادت دارم ،با دوچرخه ام می آیم.
فرموده بود:تَرک دوچرخه ات جای یک نفر دیگر هم هست؟
(قسمتی از سخنرانی ارزشمندحجة الاسلام عالی)