اگر تاسوعا جنگ می شد...حُر نمی رسید.
شاید بعضی وقتا از این که مدام بخوای کسی رو متوجه کار بدش بکنی
خسته بشی…مستاصل بشی که چند بار باید بگم تا بفهمه؟
می خوام بهتون بگم نهی از منکر رو باید تا رفع منکر ادامه داد،اخه اگه
خورشید هم بخواد فقط یک بار هوس نور دادن کنه و زود خسته بشه
میوه ای نمی رسه ،اگه نسیم یک بار بوزد که هوا خنک نمی شود.
اگه دستگاه های مربوطه فقط یک بار امر خون رسانی به قلب رو انجام
بدن و خسته بشن که عمل خون رسانی به قلب رخ نمیده و این جا باید
کمی فکر کرد که آیا واقعا خستگی در جایی که نباید خسته بشی معنی
داره یا نه؟
و بدانیم در حادثه کربلا اگر روز تاسوعا جنگ می شد حر نمی رسید…
حر شایستگی این رسیدن و رشد کردن رو روز عاشورا بدست آورد…….
تلخیصی از سخنان استاد قرائتی حفظه الله / م . ی
اگر بی اعتنا باشیم ،آیا می توانیم جوابگو باشیم؟!
روزی شهید آیة الله سعیدی بدون عبا از مسجد برگشت،گفتند:آقا
عبایت کو؟گفت:دیدم کنار خیابان بینوایی می لرزد با خود گفتم:اگر
در قیامت از تو بپرسند که شخصی از سرما می لرزید و تو هم قبا
داشتی و هم عبا؛چه جوابی می دهی؟
لذا عبایم را به او دادم.
خاطرات حجة الاسلام قرائتی،سید جواد بهشتی،چاپ دوم،تهران
مرکز درسهایی از قرآن 1383 ص74
صلابت / قهر باظالم
“در طول 14 سالی که حضرت امام در نجف بودند،هرشب به حرم حضرت
امیر المومنین علیه السلام می رفتند، یک شب امام به حرم نرفتند،بعدا
معلوم شد که در آن شب، سفیر ایران یعنی نماینده ی شاه به حرم آمده
و فیلمبر داری می شده است.”
آری این است صلابت امامی که هنوز سالها پس از رحلتش یاد و نامش برای
همیشه در تاریخ می درخشد. روحشان شاد
خاطرات حجة الاسلام قرائتی(2) ص 92_93
یادش بخیر!روزهایی که فارغ از همه ی مشکلات زندگی پشت نیمکت های چوبی دبستان می نشستیم و "با با آب داد" می خواندیم.
بعضی ها در زندگیشان حواسشان به همه چیز هست و در هر حال قدر دان
تمام نعمت های خدای بزرگ هستند،استاد قرائتی حفظه الله می فرمودند:
“شخصی کتابخانه ی بزرگ و کتاب های مهمی داشت،یک کتاب را در جعبه ای
بالای همه ی کتابها گذاشته بود هر که می آمد،سوال می کرد کتاب داخل
جعبه چه کتابی است؟یکی می گفت:شاید خیلی قدیمی است،دیگری
می گفت:لابد جلدش از پوست است و …آخر از او پرسیدند:این چه کتابی
است که این قدر احترامش را داری؟ گفت:کتاب کلاس اول است اگر کتاب اول
را نمی خواندم،به خواندن کتاب های بعدی موفق نمی شدم.”
خدایا ما را قدر دان نعمت هایی که به ما ارزانی می کنی،قرار ده.
خاطرات حجة الاسلام قرائتی(2)سید جواد بهشتی،1383 ص 118_119
خلاقیت مبلغی که همه او را می شناسند / چیزی که به آتش و گرمای دنیا نسوزی!!!
چقدر خوب می شود از تجربه های موفق بزرگان درس گرفت،چقدر
خوب می شود یک مبلغ که دلش می خواهد برای رضای خدا قدمی
بر دارد خلاق و توانمند باشد،ما مبلغان موفق زیادی در اطرافمان داریم
که یکی از آنها حجة الاسلام قرائتی حفظه الله هستند ایشان می فرمایند:
“یک روز در منزل دیدم خانم دستگیره های زیادی دوخته که با آن ظرف های
داغ غذا را بر می دارند که دستشان نسوزد،آنها را بر داشته و به جلسه ی
درس برای جایزه آوردم.
وقتی خواستم جایزه بدهم به طرف گفتم:یکی از این سه مورد جایزه را انتخاب
کن:یک دوره تفسیر المیزان که 20 جلد است [و]چندین هزار تومان قیمت دارد.
مقداری پول[یا]چیزی که به آتش و گرمای دنیا نسوزی گفت :مورد سوم
من هم دستگیره ها را بیرون آورده، به او دادم.همه خندیدند.”
خدایا!کمکمان کن در هر جا که هستیم و هر عملی انجام می دهیم، فقط
برای رضایت تو باشد ای خالق مهربان.
خاطرات حجة الاسلام قرائتی(1)،سید جواد بهشتی،تهران،مرکز فرهنگی
درسهایی از قرآن،چاپ دوم،1383ص41_42
بیاموزیم / طواف به نیت همه ی کسانی که در طول تبلیغ پای روضه هایم بوده اند.
انسان در هر سن و سال و موقعیتی می تواند از کارهای خوب دیگران
در زندگی بهره برداری کند و حجة الاسلام قرائتی حفظه الله جزء این
گروه موفق هستند ایشان می فرمایند:"در حال طواف به یکی از وعاظ یزد
رسیدم گفت:می دانی به قصد چه کسانی طواف می کنم؟به قصد کسانی
که در طول تبلیغم پای روضه هایم بوده اند ،من هم از ایشان آموختم و از
آن به بعد برای کسانی که پای تلویزیون برنامه ی"درسهایی از قرآن"را
تماشاکرده اند طواف کرده ام. “
خاطرات حجة الاسلام قرائتی(1)سید جواد بهشتی،1383،ص115