اندکی تامل/ گاهی تنها یک تلنگر کوچک ،برای جبران اشتباه گذشته کافی ست.
دو، سه روزی می شد که اون پیرزن مهربون رو ناراحت و غمگین می دیدم.
تا این که بالاخره فهمیدم که کسی، از روی نا آگاهی با حرفی بی جا در جلوی
جمع او را این چنین دلشکسته کرده ،اون لحظه با خودم فکر کردم چرا گاهی
وقتا به خودمون اجازه می دیم، هر حرفی رو بر زبان جاری کنیم و از کنار دلی
که این میان از ما رنجیده خاطر شده،بی توجه می گذریم.
شماره ی اون خانوم رو هر جوری که بود پیدا کردم و به او زنگ زدم؛می گفت:
با چند نفری از خانم ها جمع شده بودیم تا برای آقا امام زمان ارواحنا فداه ختم
صلوات بگذاریم،اما من نگاه اون پیرزن که کردم متوجه شدم، دونه های تسبیح
رو تند تند از لای انگشتانش رد می کنه ، بدون این که زبانش حرکت بکنه.
آدم وقتی می خواد کاری بکنه،_آن هم برای امام زمانش_ باید خوب و کامل
انجامش بده،من هم بلند به مسئول جلسه گفتم: برای این پیرزن اگر گفت 10 دور
تسبیح صلوات فرستادم ، شما 5 دور بیشتر براش حساب نکن.
جوری حرف می زد انگار اصلاً هیچ کاری نکرده،خوشحال هم بود که این میان کاری
برای امام زمانش انجام داده،گفتم:شما جای مادر من،قصدتون هم واقعا این بوده
که:اگر کار ی برا مولامون انجام می دیم به نحو احسن انجامش بدیم، اما شما
این نکته رو توجه نکردید، کسی که باید این ختم صلوات رو قبول کنه و مُهر تایید
بزنه،یوسف زهرا عج الله تعالی فرجه الشریف است.
تازه ختم صلوات مستحب است، اما دل شکستن جزءکارهای حرامی ست که خشم
خدا ی بزرگ رو به دنبال داره و خیلی عواقب سوء در پی اش میاد.
شما می تونستید خیلی مودبانه به خودش بگویید ،نه این که در جمع شخصیت او را
خرد کنید،امروز وقتی به مسجد برای نماز جماعت رفتید؛ قبل از هر کاری اول به سراغ
اون پیرزن برید و حتما دلش را به دست بیارید.
بعد از ظهر همون روز که اون پیرزن مهربون و دوست داشتنی رو دیدم گفت: امروز اون
خانوم اومد و کلی از من عذر خواهی کرد ،نمی دونم چه اتفاقی افتاده بود.
خدای بزرگ رو با همه ی وجود شکر کردم و به این پیشقدم شدن آفرین گفتم و به
آنانی که دل هایی بی کینه دارند که به راحتی خطاهای دیگران را می بخشند.
خدایا به فرموده ی اما م سجاد علیه السلام، دستان ما را گره گشا قرار ده.آمین
نوشته ی : م . ی