قصه درخت بخشنده/ خدايا به مهرباني ماهت بخشندگي را به ما بياموز.
چقدر آدم ها با هم فرق دارند.یکی شاد است و خوشحال. یکی آن قدر
غم های قلبش زیاد است که نمی تواند لبخند را مهمان لبهایش کند.
یکی در حسرت دیدار پدر می سوزد، یکی در حسرت نبود مادر. یکی
سرخوش از سلامتی اش، یکی نالان از بیماریش.یکی گِله از بی وفایی ها
می کند و یکی غم غربت او را آزار می دهد و در این میان خوش به حال
کسانی که با خدای خویش معامله کرده اند و رضایتش را بر هر چیزی
ترجیح داده اند.خوش به حال کسانی که قلب هایی مهربان دارند و
دست هایی دهنده.
همیشه برایم قصه ی آن درخت بخشنده زیبا بود . پسرکی که با درختی
دوست بود و هر روز به سراغش می رفت ، از سیب های سرخ درخت می خورد
و روی شاخه هایش تاب بازی می کرد.سال ها گذشت پسرک بزرگ شد یک روز
به درخت بخشنده گفت من احتیاج به پول دارم درخت مهربان گفت: سیب های
مرا بچین و از فروش آن ها پولی به دست بیاور.پسرک رفت و روزهای زیادی به
سراغ درخت قصه ی ما نیامد.تا این که روزی باز سر و کله اش پیداشد.گفت
می خواهم ازدواج کنم و نیاز به خانه ای دارم درخت قصه ما گفت تمام
شاخه های مرا قطع کن و با آن ها برای خودت خانه ای بساز تا خوشحال باشی.
جوان رفت وچند سالی نیامد تا این که روزی برگشت و گفت که می خواهد
قایقی بسازد و به دور دست ها سفر کند و درخت قصه ی ما به او گفت تنه
مرا قطع کن تا با آن برای خودت قایقی بسازی. او باز هم رفت و سال ها گذشت
تا روزی که برگشت دیگر آن پسرک شاداب و چالاک نبود. پیر شده بود درخت
مهربان و بخشنده ی ما گفت: دوست خوبم! امروز از دیدنت خیلی خوشحالم،
اما افسوس که نه سیبی دارم برای خوردن، نه شاخه هایی دارم برای تاب دادن و
نه ..پیرمرد گفت امروز من هم نه دندانی دارم برای سیب خوردن و نه توانی برای
بالا رفتن از شاخه های درخت. حالا جایی می خواهم که در آرامش فقط استراحت
کنم و درخت گفت من کُنده درختی هستم که باز هم می توانم تو را شاد کنم بیا
این جا بنشین و خوشحال باش و کنده درخت باز هم خوشحال بود. آری مهربانی
کردن و محبت به دیگران حس قشنگی ست که هر کسی نمی تواند آن را برای
خودش به دست بیاورد مگر کسانی که دلشان برای شادی دیگران می تپد مگر
کسانی که نمی توانند از کنار درد دیگران، از کنار نداری دیگران، از کنار غم دیگران
بگذرند. امشب که این جا نشسته ای خدای بزرگ را برای همه نعمت هایی که
بی منت به تو داده را سپاس بگو و از او بخواه توفیق خدمتت دهد تا برای
روزی که هیچ کس به فکر کسی نیست چاره ای بیندیشی و با دست های
مهربانت در ماهی که ماه مهمانی خداست به مولایمان کریم اهل بیت
علیه السلام اقتدا کنی و شادی را مهمان قلب کسانی کنی که آینده سازان
جامعه اند.
و چه زیبا رسول مهربانی ها فرموند:” در بهشت خانه اى هست كه آن را
شادى سرا گويند و جز آنان كه يتيمان مؤمنان را شاد كرده اند، وارد آن
نمى شوند.
شادی هایتان روز افزون باد و زندگیتان معطر به یاد همان خدایی که به ما
یاد داد به یاد دیگران باشیم و مهربانی قلبمان را تقدیم به کسانی کنیم که
به کمک و یاری ما نیاز دارند و به قول سهراب سپهری رحمة الله علیه که:
“زندگی خالی نیست:
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.
آری
تا شقایق هست، زندگی باید کرد.
در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بیتابم، که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
دورها آوایی است، که مرا میخواند.”
شادی روح پیامبری که رحمةُ للعالمین بود، شادی روح مولایی که انبان
غذا شبانه به درب خانه فقرا و یتیمان می برد و سلامتی پدر مهربان عالم
آقا صاحب الزمان ارواحنا فداه و سلامتی همه اونایی که با مهربانی زندگی
می کنند و دست ها و قلب هایی بخشنده دارندصلوات.
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم/
نوشته: یادگاری حوز ه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها یزد
فاصله ها را با واژه اي به نام آشتي از بين ببريم...
دوستی پیام داد که مدت سه ساله دو نفر از دو تا خانواده با هم قهرن
و من امشب می خوام یه جوری اینا رو با هم آشتی بدم ،اگه ممکنه
شما یه روایتی یه حدیثی از ائمه اطهار علیهم السلام به من بگین تا
با اون جمله اثر گذار این دو نفر رو بعد از سالها آشتی بدم.
یه روایت از ارباب بی کفن سید الشهدا علیه السلام براش پیامک کردم
که ابا عبد الله الحسین علیه السلام می فرمایند:"چنان چه دو نفر با یکدیگر
نزاع و اختلاف نمایند و یکی از آن دو نفر در صلح و آشتی پیشقدم شود .
همان شخص سبقت گیرنده جلوتر از دیگری وارد بهشت خواهد شد.”
و رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:” هر کس یک سال از برادر
خویش قهر کند، چنان است که خون وی را ریخته است.”
براش نوشتم ان شاء الله بهترین جملات بیاد سر زبانتون و در دلشون
بیفته که آشتی کنند ، چرا که سه سال عمر،چیز کمی نیست که به کینه
و ناراحتی بگذره ،اونم برا دو تا آدم شیعه آقا امیر المومنین علیه السلام.
چند ساعتی بعد پیام داد که اون احادیث رو براشون خونده و کمی در
باره گذر عمر حرف زده و چند نفری از همسایه ها جمله ای گفتند و
این ها بعد از سه سال روی هم رو بوسیدند و آشتی کردند.
خوشحال شدم و براش نوشتم. آره روایات اهل بیت علیهم السلام نوره
در هر قلبی جای خودشو باز می کنه .دوست خوبم ممنونم که امشب
با واسطه شدنت کار بزرگی کردی خدا قوت.
شايد در اطراف من و شما هم خانواده هايي هستند كه منتظر دستاي
مهربوني هستند كه به لطف خدا و ائمه اطهار عليهم السلام گره اي از گره هاي
مشكلاتشن رو باز كنند.خدايا توفيق خدمت به خلقت را به همه ما عنايت فرما.
نوشته: مرضيه يادگاري حوزه علميه حضرت زينب سلام الله عليها يزد
حواسمون باشه آگاهي دادن به خانواده كار ما طلبه هاست.
گاهی وقت ها دلمون می خواد اون جور که شایسته یه طلبه
خوبه رفتار کنیم، اما متاسفانه نمی تونیم حریف بعضی از عادات
نادرست اطرافمون بشیم. شاید گاهی خودمون هم به عنوان
طلبه نخوایم کاری رو كه به نظر خودمون درست نیست انجام
بدیم. اما برا این که اوقات تلخی درست نشه، یا دیگران قضاوت
و برداشت نادرست در باره کار ما نداشته باشن تسلیم می شیم…
دوستی سوال کرده بود که یکی از اقوام همسرش از دنیا رفته و آیا
نوشتن بنر تسلیت مثل همه اقوامی که این کار رو انجام میدن
ضروری هست یا نه؟
براش نوشتم به نظر من در اين اوضاع اقتصادي لااقل ما طلبه ها
مثل بقيه عوام نباشيم .مثلا بنده خدايي كه از كربلا اومده يه
دونه بنر كافيه، اونم براي اعلان اين كه كربلايي از كربلا به سلامت
بر گشته و…
ديگه حالا داماد جدا بنر زيارت قبول سفارش بده،نوه جدا…
خواهر جدا …خدايي بعدش ميشه چه كار كني با اين بنرا…؟
نقص و عيبم نيس. يعني كسي قرار نيس زشت بشه يا از چشم
خانواده فاميل بيفته كه چرا بنر نزدن ؟
اگه واقعا با علم و كمالات باشن و اهل تفكر، در ثاني ما كه برا
مردم زندگي نمي كنيم، كاري كه رضايت خدا در اون هست
رو انجام ميديم . به نظر من يه نفر به نيابت همه فاميل يه
بنر تسليت بنويسه،به جاش پولشو هر خانواده اي خيرات
كنه براي شادي روح اون مرحوم …جلسات قران و دعا و
مداحي و سخنراني ترتيب بده، ثواب سفره اي كه ميدن
هديه كنه به ائمه اطهار عليهم السلام .
چند تا كتاب اخلاقي يا نهج البلاغه يا صحيفه سجاديه يا
حديث عنوان بصري بگيرين بدين چهار تا همسايه و جوان
فاميل و…كلي كار ميشه كرد. روحشون شاد الساعه همنشين
مولا امير المومنين عليه السلام بشن و اون دوست بزرگوار در
جوابم نوشت:
“آره قبول دارم ولی الان که اینجور نیس همه می خوان بنویسنکه
یعنی ما هم معرفت داشتیم، منم همسرم بنر نوشتن، بگم ننویس
که عصبانی میشه میگه زشته من ننویسم.” مونده بودم بعد از
اين همه منبر رفتن ديگه چي بنويسم يه جمله نوشتم و ختم كلام
بهر حال اگاهي دادن خانواده كار ما طلبه هاست، البته با قول لين
و بي مرافعه و دعوا…
نوشته: يادگاري اردچی حوزه علميه حضرت زينب سلام الله عليها يزد
این متن رو تقدیم می کنم به همه اونایی که درد دین دارند..
می گفت از وقتی فهمیدم عده ای دارن به بیراه کشیده میشن عزمم
رو جزم کردم که با همه توانم برم تبلیغ دین.. تا این که خبر دار شدیم
در گوشه و کنار شهرمون یه عده آدما از روی نا آگاهی یا نه شاید از روی
غرض، از روی تفکر دارند کتاب هایی را با محتوای مسیحیت به مردم
اموزش میدن. از راههایی هم وارد میشن که می دونن گمشده مردمه مثلا
آرامش. آرامش یه چیزیه که همه ماها دنبالشیم اما عده ای فرصت طلب
با برگزاری جلساتی می خوان به مردم آرامش کاذب بدن.در صورتی که
آرامش رو کسی داره که قلب مهربونش برا امام زمانش می تپه.دلش برا 14
معصوم علیهم السلام پر می زنه.آرامش سهم کسی ست که لبخندشو نثار پدر
و مادر پیر و خانوادش می کنه و… راستی مراقب باشیم مبادا یه کسانی با
فهمیدن نیاز كسي او رو با حرف های به ظاهر زیبا به گمراهی بکشانند که مومن
باید زیر ک باشه.تسلیم هر حرف بی پایه و اساسی نشه.حالا یه عده ای که
خدا می دونه انگیزه و قصدشون چیه می خوان به مردم این طور القا کنن
که بابا ما مظهر مهربانی هستیم چرا با شعار مرگ بر آمریکا و اسراییل دادن
يا با لعنت بر شیطان فرستادن خودمون رو از این منبع مهر دور می کنیم.
و حتي علنا عنوان مي كنه تا جایی که به خاطر داره زبانش به خوندن
زیارت عاشورا نچرخیده .
انگار یادشون رفته پدر مهربان عالم سه بار فرمودند جامعه، جامعه، جامعه
عاشورا، عاشورا ،عاشورا. بله آرامش واقعی رو کسانی دارن که از خط
قرمزای دین پاشون رو فراتر نمی ذارن.اون چیزی رو سمعا و طاعتا قبول
دارند که مرضی رضای پروردگار و اهل بیته.حواسمون به عزیزانمون باشه
مبادا یه عده ای با یه سری واژه های غربی مسموم روحشون و قلب
پاكشون رو آلوده كنند؟!
حواسمون باشه دین ما بهترین دین هاست و ما افتخارمون اینه که
شیعه ایم و پیرو مولا امیر المومنین علیه السلام. این متن رو تقدیم
می کنم به همه اونایی که درد دین دارند و با همه وجود برا تبلیغ دینشون
تلاش می کنند. یا علی
مرضيه يادگاري حوزه علميه حضرت زينب سلام الله عليها يزد
آیا در زندگیتان از شما قدر دانی شده است؟!
قدر داني را همه دوست دارند، كوچك و بزرگ.اما گاهي هم اتفاق مي افتد كه كسي
قدر دان محبت شما نيست. اگر كسي بي توقع و بي منت ببخشد و كار خير كند از
نديدن ها و جبران نكردن آدمهاي اطرافش نمي رنجد.
دبيرستان بودم تعريف از خود نباشه بچه فعالي بودم.بعداز تعطيلي كلاسا، چون تو
همون مدرسه خوابگاهي بودم چند تايي كتاب مي گرفتم و مشغول مطالعه و نوشتن
مي شدم، تو خيلي از مسابقات شركت مي كردم.خب بالاخره روزي از روزا هم يه عالمه
جايزه رسيد مدرسه، كه نُه تا از اونا مال من بود .يهويي ما ديده شديم و قدر داني
مسئولين و تشويق اطرافيان ما رو به سوي نوشتن سوق داد. هر چند هيچ وقت
به آرزويي كه هميشه آرزوش رو داشتم نرسيدم .نويسندگي….
اولين دفعه اي كه در دبيرستان انشايي نوشتم از زبان مادر بزرگم و همه خاطرات
قديم روبازگو كردم. كلاس يكپارچه سكوت شده بود.نمره بيست معلم و لبخند
رضايتش برام خيلي ارزشمند بود.معلم ادبياتمان موضوع رو با يكي از اساتيد
رشته تجربي هم در ميون گذاشته بود و ايشون خواستند دفتر انشاي من سر كلاس
بچه هاي تجربي هم خونده بشه و وقتي يكي از بچه هاي رشته تجربي، دفتر انشاء
منو به امانت به خونشون برده بود و برا پدر و مادر پيرش خونده بود مي گفت انگار
با هر جمله اي اونا كلي از خاطرات قديم براشون زنده شد.
آره تو طول زندگيم بعضي جاها معلما ازم قدر داني كردند، مسولين اردوگاه قدر داني
كردند، راهنمايي فلان انشا رو خوندم و بالاترين نمره كلاس، بهترين قدر داني معلمي
بود كه با لبخند به من فهموند بالاترين نمره اي ست كه در درس انشا به كسي داده.
قرآن بزرگي كه يه دوست خوب بهم هديه كرد به نشانه قدرداني و…..
آره قدر داني گاهي يه لبخنده، گاهي يه حس خوبه كه ديگران بهت منتقل
مي كنند، گاهي نشون دادن يه راهه، گاهي يه دعاي خيره و امروز كه روز پدره
جا داره بگم:پدر و مادرا همون فرشته هايي هستند كه با جون و دل برا بچه هاشون
زحمت مي كشن و هيچ وقت منتظر جايزه و هديه و كادو نيستند اونا بي توقع
عمرشون رو،جوونيشون رو برا ما گذاشتند اما ما گاهي اين قدر سرگرم خودمون بوديم
كه نديديم پير شدنشون رو، روز پدر يه روز نيست كه با يه هديه تموم بشه. آي جووني
كه بي محابا داد مي زني سر پدر و مادر پيرت، آي جووني كه از بودنشون تو جمع
خجالت مي كشي قراره يه روزي تو هم پدر بشي حواست باشه اخه ميگن:
آن قدر گرم است بازار مكافات عمل، گر به دقت بنگري هر روز روز محشر است.
و در آخر يه تلنگر:
خدا گمشده زندگي همه ماست 86400 ثانيه هر روز به ما زمان ميده تا بندگي
كنيم، تا قدر شناس نعمت هاش باشيم، يعني دقيقا هر روز 1440 دقيقه زمان براي
من و شما.خدا كنه نمره بندگي و قدر شناسيمون دل خداي مهربون و صد و
بيست و چهار هزار پيغمبر و چهارده معصوم عليهم السلام رو شاد كنه.
جمله آخرم:
پدر مهربانم! امام زمانم، قدر دان محبت هايت،خواهم بود و براي فرجت از
اعماق وجودم دعا مي كنم.
لبخند رضايت مولا علي عليه السلام بدرقه تك تك زندگي هايتان :نوشته مرضيه يادگاري
ازحوزه علميه حضرت زينب سلام الله عليها يزد
انتخاب خدايي/ با نگاهي به كتاب زندگي به سبك دخترانه
خدا به او دختری داده بود در حالی که عصبانی بود خدمت امام
صادق علیه السلام رسید حضرت با دیدن ناراحتی او فرمودند:"اگر
خداوند به تو وحی می کرد که او برایت فرزند انتخاب کند یا خودت
انتخاب کنی چه می گفتی؟” مرد گفت:می گفتم خدا برایم انتخاب
کند پاسخ امام راستی آبی بود بر آتش درونش…
(خداوند متعال برای تو انتخاب کرد.)
آری مهربان من خدا تو را برای پدر و مادر مهربانت انتخاب کرد.
و خوش به حال همه دخترانی که حضرت علی علیه السلام در باره
آنها فرمود:"زن گل بهاری است و نه قهرمانی زور آزما”
چقدر خدا تو را دوست داشت که تو را آفريد.مادرهای نازنین اصلا
“مژده رسول مهربانی ها صلی الله علیه و آله به پدران و مادرانی که سه
دختر را تربیت کنند شنیده ای"هر که موفق شود سه دختر را ( به خوبی)
سرپرستی کند سه بوستان بهشتی به او داده می شود که هر کدام از آنها
از همه دنیا و هر چه در آن است بزرگتر است.”
چقدر رسول اکرم صلی الله علیه و آله در باره دختران حرفهای زیبا گفته اند
آدم دلش می خواهد ساعت ها بنشیند و آن ها را بخواند
“خانه ای نیست که دخترانی در آن باشند مگر این که هر روز دوازده برکت
و رحمت از آسمان برآن خانه نازل می شود و [عجیب تر آن که] زیارت
فرشته ها از این خانه [و خانواده] قطع نمی شود و برای پدرشان
[که حق تربیتی آنها را ادا کند] در هر روز و شب عبادت یک سال
را می نویسند.”
راستی حالا که خدا تو را برای خودش انتخاب کرده می خواهی چگونه
باشی آخر بعضی از دختران با رفتارها یشان دل همه اهل خانه را شاد
می کنند غمخوار مادر و کمک کار او هستند، با لبخندشان به سوی پدر
دلش را پر از شادی می کنند، با خواهر و برادرهایشان مهربانند. تو
می خواهی چگونه باشی از امروز که به سن تکلیف رسیدی؟ از امروز
که بنده خوب خدا شده ای؟ از امروز که قرار است چادر یادگار حضرت
زهرا سلام الله علیها را با افتخار به سر کنی ؟چرا که تاج بندگی توست
می خواهی چگونه باشی؟ چون این تو هستی که انتخاب می کنی و
مطمئن هستم تو دوست داری محبوب خدا و فرشته ها و پدر و مادر و
اطرافیانت باشی چون تو گلی، خوشبویی، معطری ،از امروز وقتی با چادر
سفیدت بر سر سجاده عبادت می ایستی، چقدر دیدنی می شوی .چقدر پدر
و مادرت در دلشان به تو می بالند که چنین دختر نازنینی دارند و حاصل
عمرشان هدر نرفته است.مبارکت باد دختر نازنین ایران زمین.خوب بمان
تا آخر و بدان اگر نمره بندگیت بیست شود خدا هم به تو افتخار خواهد
کرد. سلامتی همه دختران گل و مهربان صلوات
اللهم صلي علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم
احاديث برگرفته شده از كتاب زندگي به سبك دخترانه
تقديم به همه دختران ايران زمين كه امروز در روز ميلاد اقا
علي اصغر و جواد الائمه عليهم السلام به تكليف رسيدن خود را جشن
مي گيرند.
مرضيه يادگاري اردچي/ حوزه علميه حضرت زينب سلام الله عليها يزد