الگویی چون بی بی زینب سلام الله علیها کجا سراغ داری؟
بوی عطر وشادی،در خانه علی بن ابیطالب علیه السلام غوغا می کند.کودکی دنیا می آید که همه به او عشق می ورزند.چرا که
روزی او تمام عشق ومحبتش را ،فدای ولایت وامام زمانش خواهد کرد.پیغمبر گرامی اسلام در مسافرت است.
خانواده این نوزاد زیبا چشم به راه قدوم پیامبر می مانند.تا این پدر بزرگ مهربان،نامی برای این کودک انتخاب کند.
انتظار به پایان می رسد وآن گاه که قنداقه این نوزاد کوچک،در دستان مبارک رسول خدا قرار می گیرد،جبرییل نام زینب را بر
اوزمزمه می کند.پیامبر صورت نوزاد کوچک را می بوسد.صورت به صورتش می گذارد ومی گرید.چرا که او می داند این دختر کوچک
روزی مسیر تاریخ بشریت را تغییر خواهد داد.وخطابه اش آن گاه که می فرماید:ما رایت الا جمیلا،
چنان کاخ ظلم را می لرزاند که در تاریخ، برای همیشه ماندگار می شود.نمی دانم این داستان زیبا را از حضرت زینب سلام الله علیها شنیده ای یا نه؟
دو سه ساله است .دختر کوچک،در دامان پر مهر پدر نشسته است. پدر او را مورد تفقد قرار می دهد.وبا او حرف می زند.
دخترم!عزیز بابا،بگو واحد. زینب تکرار می کند واحد. باز مولا می گوید .بگو اثنین،اما زینب با آن که دختری خردسال است می گوید:چگونه ممکن است کسی که می گوید واحد باز بتواند بگوید اثنین؟هر چند منظور پدر آموختن عدد است به دختر کوچکش
اما زینب در همه حال،یاد خدایی است که شریک وهمتایی ندارد.
وپدر سر او را به سینه می چسباند وبه فدای دختر عالمه اش می شود. که همه را حیران علم لدنی خویش کرده است.
بی بی زینب ،پرستار کربلا هم بود.او شریک غم سید الساجدین می شو.د،مرهم زخم ،قلب پر درد رباب و تسکین بخش دل دخترکان امام حسین علیه السلام.
اما رسالت حضرت زینب سلام الله علیها،فقط در پرستاری خلاصه نمی شود،که اگر او نبودقیام اربابمان امام حسین علیه السلام نیز خاتمه پیدا می کرد.
آری زمان می گذرد ومن وتو باید بار دیگر، با بانو یی میثاق ببندیم که فهمید ،چگونه التیام بخش،قلب درد مند دیگران باشد.
میلاد سراسر نور بی بی زینب کبری سلام الله علیها بر همگی شما عزیزان،مبارک باد.
داستان این متن ادبی تلخیصی از کتاب ،زندگانی فاطمه زهرا و زینب کبری سلام الله علیها از سید عبدالحسین دستغیب(ره)ص 15