افسوس هاي بي پايان/ مي خوايم برگرديم، نميشه،نمي تونيم.......
مي خوام داستانی براتون بگم، نميگم واقعیه ولی پیامهای خیلی خوبی در اون
وجود داره، میگن یه پادشاهی لشکرش را شب از بیابان عبور می داد ،تاریک بود.
ظلمات بود ،هیچ کس هیچ جا رو نمی دید. یه مرتبه لشکر را وسط بیابان متوقف
کرد. گفت اینایی که زیر پاتونه جمع کنید بدردتون می خوره، یه دسته گفتن هر چی
داریم پر کنیم از اینا، لابد بدرد می خوره. یه عده گفتن چیه خدا پدر و مادرت رو
بیامرزه تو تاریکی خودمون رو نمی تونیم ببریم چرا بارمون رو سنگین کنیم؟
دسته سوم “ مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَٰلِكَ ” که همه جا هستن گفتن هم به زحمت نیفتیم هم
از بقیه عقب نمونیم، یه مشت برمی داریم .
از بیابان رد شدن و تو روشنایی صبح رسیدن ،دیدن اینا دانه های دُر و گوهره.
اونایی که خیلی برداشته بودن می گفتن کاش ظرف بیشتری داشتیم،دسته دوم گفتن
بدبخت ماییم که هیچی برنداشتیم.
دسته سوم می گفتن چقدر آدم بی عقلي بوديم، كاش لااقل دوتا مشت برمی داشتیم
لااقل كاش جیب هامون رو پر می کردیم.خدا میگه اینایی که زیر پاتونه دُر و گوهره
جمع کنید.توفیق اطاعت ،دوری از معصیت، صدق نیت ،شناخت محرمات، کرامت
هدایت،اینا همه نورند، جمع کنید. حالا یکی مثل من یه مشت برمی داره این قدر
که دستش خالی نباشه، یکی مثل شما زرنگه همش داره جمع می کنه و يكي ديگه
اصلا به اين چيزا توجه نداره. قرآن کریم در سوره حدید می فرماید:
…انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا ...
روز قیامت وقتی مردم وارد صحرای محشر میشن می بینن به به!!!! اینا شفاف شد
همه نور شدن ، تمام اینا نور شد بدرد می خورن اون جا به همدیگر التماس می کنن
یه مشت به ما بدید میگن نمیشه. روز قیامت مومنین و مومنات که کیسه هاشون
رو پر کردن نور دارن، اونایی که دستشون خالیه میگن” انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ “
میگن شما که این همه دارید در جواب میگن نمیشه می خواستید در دنيا جمع كنيد.
” قيل ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا”
خدايا در اون وانفساي قيامت كه هيچ كس بار سنگين كسي را به فرموده قرآن به دوش
نمي كشد ما را به حال خودمان رها مكن. با اندكي تغيير و اضافات…مرضيه يادگاري
حوزه علميه حضرت زينب سلام الله عليها يزد
قسمتي از دعاي مكارم الاخلاق امام سجاد عليه السلام