آمدن به حوزه،تنها آرزوی من است / به همه ی فامیل گفته ام می خواهم به حوزه بروم.
این روزها حال و هوای کسانی که به حوزه مراجعه می کنند و واجد شرایط
برای ثبت نام نیستند مرا غرق تفکر می کند،چند روز پیش دختر خانمی از
روستا آمده بود برای ثبت نام، اما به دلیل این که در شهرستان نزدیکشان
حوزه وجود داشت و فاصله ی روستایشان تا محل حوزه ی شهرستانشان
هم کمتر از سی کیلومتر بود او را ثبت نام نکردیم و تشویقش کردیم تا در
همان شهرستان خودشان ثبت نام کند،او گفت خوابگاه را خیلی دوست دارد
وحوزه ی شهرستانشان خوابگاه ندارد و در ضمن پدر و مادرش هم اجازه
نمی دهند او هر روز برود حوزه و باز بعد از ظهر برگردد،البته چند نفری از
همان روستا هم هستند که هر روز به حوزه می روند و باز بر می گردند
بهر حال شماره ی مرا از طریق یکی از طلاب گرفته بود و برایم پیامکی
ارسال کرده بود که حاکی ازچیزهای قشنگی می توانست باشد او نوشته
بود: از وقتی به من گفتید نمی توانم به حوزه ی یزد بیایم،خیلی افسرده
شدم و خوراکم شده گریه،،آخر من خیلی مشتاق حوزه بودم،به همه ی
فامیل می گفتم می خواهم به حوزه بروم،هرچه آهنگ و عکس بوده از روی
گوشی ام پاک کردم که دیگر بچه مذهبی شوم ،چرا که آمدن به حوزه
تنها آرزوی من است.
ان شاءالله پدر و مادر این دختر خانم خوب و مهربان راضی شوند که او به
حوزه ی شهرستانشان برود و بتواند طلبه ای موفق و پُر تلاش برای تبلیغ
دینش گردد.نوشته ی : م . ی