آبرو مثل آب است ،که اگر زمین ریخت دیگر نمی شود ؛جمع کنی./ ما حق نداریم آبروی کسی را ببریم.
آیت الله مجتهدی تهرانی رحمة الله علیه می فر مودند:قدیم چون آب لوله کشی
نبود،سقاها مشک هایشان را از آب پر می کردند و در خانه ها و قهوه خانه ها
می بردند ،صدر السلطنه هم وزیری بوده که یکی از این سقاها ؛ برایش آب
می برده،اما این مرد کار بدی هم انجام می داده آب را که خالی می کرده مشک
را پُر از روغن حیوانی می کرده و با خود می برده ،به وزیر اطلاع دادند او در کمین
سقا نشست، همین که از انبار بیرون آمد ؛وزیر به او گفت :چرا آب مشک را خالی
نکردی ؟!سقا با ترس و لرز گفت که منبع پر از آب بود ،وزیر گفت: اشکال ندارد.
آب های مشک را بپاش همین جا روی زمین، سقا با ترس زیاد زنجیر مشک را باز
کرد کمی از روغن ها به زمین ریخت، وزیر فهمید که آن چه در درون مشک است .
آب نیست ،اما اصلا آبروی مرد سقا را نبرد؛ یکدفعه گفت :نمی خواهد آب را روی
زمین بریزی، ببر به خانه ی یکی از این فقرا و بعد استاد مجتهدی رحمة الله علیه
ادامه دادند:واقعا چه انسان های خوبی بودند آدم های قدیم ،آبرو ریختن خیلی بد
است ، ما تکلیف نداریم آبروی دیگران را بریزیم.
خدایا !کمکمان کن که هرگز با صفت رذیله ی غرور و غفلت، آبروی انسانی را نبریم.