خداوند محبت ایشان را به دل همه انداخته بود...
می گفت از خدا خواستم بیائی.یعنی ایشان هم به شاگردانش علاقمند بود . عصبانی نمی شد. در رفتارشان اعتدال بود. وقتی ناراحت می شد حلیم بود. حتی اگر کسی سوال بسیار ساده و پیش پا افتاده ای هم می کرد با حلم به آن جواب می داد، وقتی درس را شروع می کرد و مستمعی… بیشتر »
نظر دهید »