بعضی وقت ها انسان در خلوت خود به این می اندیشد که بزرگان و علمای

قبل از زمان ما چه خدمات ارزشمندی را به جامعه خود ارائه نمودند. همیشه

زندگی این بزرگواران برایم جالب و پند آموز بوده ،مخصوصا نصیحت مدیریت

خوبمان خانم قیاسی حفظه الله که همیشه به طلاب توصیه می کردند از مطالعه

زندگی نامه علما و بزرگان دین خود را محروم نکنند.

عادت کرده ام که حتما سر کلاس طلبه ها، کتابی با خود ببرم این را- نه فقط

مخصوص هفته پژوهش- که وظیفه خود می دانم. اصلا شروع درس ها با

ذكر نکته ای از یک عالم بزرگ برکات عجیبی به دنبال دارد.

آن روز هم کتاب نکته ها از گفته ها گزیده ای از سخنرانی های استاد

فاطمی نیا  حفظه الله را سر کلاس برده بودم همه مطالب کتاب برايم جذاب

بود تا این که ص 30 باز شد انگار این صفحه حواله شده به عنوان رزق

معنوی آن روز طلبه ها  بودکه خوانده شود و می خوانم:“یک سخن از علامه

امینی نقل کردند،خیلی منقلب شدم. ما یک الغدیر می شنویم و خیلی

گذرا عبور می کنیم یازده جلد چاپ شده و یازده جلدش چاپ نشده.

بیست و دو جلد کتاب تحقیقی!خدا می داند که این مرد در راه نوشتن

این کتاب فانی شد!چه زحمت های طاقت فرسا!می گویند بعد از نوشتن

الغدیر گفته بود:"روز قیامت با دشمنان امیر المومنین مخاصمه خواهم

کرد!همان طور که آن ها وقت آقا را گرفتند، وقت مرا هم گرفتند؛ وگرنه

من می خواستم معارف امیر المومنین را گسترش بدهم؛ این ها آمدند

مرا وادار کردند که من در اثبات امامتش کتاب بنویسم!”

وقتی می گویند: اول مظلوم عالم؛بی جهت نیست!حضرت چقدر

مظلوم باشد که بعد از قرن ها،تازه در اثبات امامتش کتاب بنویسند

منبع كتاب  نکته ها از گفته ها،چاپ سوم، تابستان1388 صفحه30

پي نوشت: خدايا چه با اخلاص محبتشان را به مولاي خوبان نشان دادند 

ما را هم فاني در عشق ولي مان صاحب الزمان ^{ارواحنا فداه} و ائمه اطهار ^{عليهم السلام}

قرار بده.

نوشته: مرضيه يادگاري حوزه علميه حضرت زينب ^{سلام الله عليها}

کتاب رمز موفقیت خاطراتی از زندگی ایت الله العظمی مکارم شیرازی

دامت برکاته که آقای مسعود مکارم آن را گرد آوری کرده است و انتشارات

امام علی بن ابی طالب ^{علیه السلام} آن را به چاپ رسانده. کتابی که وقتی

آن را می خوانی تو را سخت تحت تاثیر قرار می دهد که چطور یک عالم فرزانه

از تمام دقایق عمرش برای نوشتن استفاده می کند.تشویق های ایت الله

بروجردی با دیدن کتاب جلوه حق ایشان، تشویق های استاد بزرگوارش

مرحوم حجت ^{رضوان الله علیه} دست به دست هم می دهد و ایشان را به

سوی هدفی والا سوق می دهد در صفحه79 این کتاب نوشته:”من از

تحقیق، مطالعه و تدریس خسته نمی شدم، الان هم که بیش از هشتاد

سال از عمرم می گذرد شاید بعضی روزها چهارده ساعت کار می کنم و چون

کار مورد علاقه من است،سبب نشاط من می شود نه سبب خستگی، شاید

تعجب کنید اگر این حرف را بزنم، که گاه آن قدر غرق کار می شوم که حتی

مجال نوشیدن آب هم پیدا نمی شود،وقتی این را احساس می کنم که بسیار

تشنه شده ام.”در صفحه107 کتاب این طور می خوانی که :“ما طبیبی

داشتیم که پزشک خانوادگی ما بود،روزی به من گفت:بیست

سال تجربه پزشکی خودم را می خواهم در دو جمله برای شما خلاصه کنم

و آن این است که رمز سلامت انسان در دو چیز است: کم خوردن و

فعالیت جسمانی.”

پي نوشت: امروز وقتي سر كلاس براي طلبه ها از اين كتاب زيبا حرف زدم

به آن ها گفتم نوشتن عشق مي خواهد و نعمتي از نعمت هاي خوب خداي مهربان

است به ما و از خداي بزرگ خواستم كه به ما هم كمك كند مبلغ خوبي براي دينمان

باشيم/ م. ي

 كتاب سيره پيشوايان نوشته مهدي پيشوايي

از جمله كتاب هاي تاثير گذار حوزه ست.آشنا

شدن با 12 وجود نوراني ائمه اطهار ^{عليهم السلام}

و آشنايي با سيره زندگي هر كدوم از اين بزرگواران

خيلي در جهت دهي و برنامه ريزي صحيح زندگي

تاثير داره.خانم نازنين الياس طلبه پايه چهارم كلاس

شهيد ثاني ^{رحمة الله عليه} در باره اين كتاب ارزشمند

در پايان ترم نوشته بود:"این کتاب 808 صفحه دارد

و برایم جالب بود سخن استاد عزیزمان که گفتند: آیا

به اندازه این 808 صفحه به دانش ما اضافه شده و ما

چیزی ازائمه اطهار ^{عليهم السلام} آموخته ایم یا نه؟

داستان زندگی شلمغانی برام جالب بود، زیرا او ابتدا از

 از فقهاي شيعه بود و حتی کتابی هم به نام التکلیف

نوشت، ولی بعد ها به غلو و انحراف کشیده شد و

افکاری کفر آمیز مطرح کرد .

ما باید از زندگی چنین افرادی درس عبرت بگیریم و

حواسمان را جمع کنیم که خدایی نکرده زندگی ما

همانند زندگی چنین افرادی نشود.”

بعد از خوندن متن خانم الياس با خودم گفتم آره

تاريخ هميشه در حال تكراره و خوش به حال كساني

كه در مسير دينداري نمي لغزند و با كارها و رفتارشون

دل مولاشون صاحب الزمان ^{ارواحنا فداه} رو شاد

مي كنند.مولاي خوبم دست همه مومنين و مومنات

رو بگير و يار همه طلبه هاي خوب جهان اسلام باش.

اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا / نوشته:م. ي

مدرسه علميه حضرت زينب سلام الله عليها يزد

کتاب آیین دانشوری را باز می کنم،کتابی که ترجمه ی منیة المرید

است و چند سال پیش در حوزه تدریس می شد،کتابی که ازآداب

بین استاد و شاگرد سخن می گوید،کتابی که از ارزش علمایی

می گوید که هدایت جامعه را به دست می گیرند و باعث ناراحتی

شیطان می شوند،همان هدایتی که به فرموده ی رسول مهربانی ها

از آن چه خورشید بر آن می تابد بهتر و بالاتر است.

کاش هنوز هم این کتاب در حوزه تدریس می شد، تا هر روز ادب بندگی

را تکلیف عملی خویش می دانستیم.

بعضی از چیزها زیاد در زندگی اهمیتی ندارند،بعضی کتاب ها را اگر نخوانی هم

فردای قیامت مواخذه نمی شوی که چرا بی توجه بودی ،بعضی از کتابها به فرموده ی

استاد بزرگوارمان خانم شریفی حفظه الله جایش کنار مفاتیح الجنان روی طاقچه است.

آری از مفاتیح الحیاة علامه جوادی آملی حفظه الله سخن می گویم.

خدایا توفیق عمل به آن چه می خوانیم به ما عنایت فرما

چه زیباست وقتی خدا در همه ی زندگیمان حضور داشته باشد،وقتی لحظه ای

از یاد این خالق هستی بخش غافل نباشیم و این درس بزرگ را از رسول مهربانی ها

بیاموزیم آن گاه که “کافری حضرت محمد صلی الله علیه و آله را دید که در جایی خوابیده اند

و در حال استراحت هستند گفت: بَه بَه چه جای خوبی ! نه کسی او را می بیند و نه سلاحی

دارد که از خود دفاع کند.

آرام شمشیر را کشید و آمد تیزی شمشیر را روی گلوی ایشان گذاشت ،وقتی حضرت محمد

صلی الله علیه و آله چشم باز کردند، دیدند ایشان بی سلاح و کافر مسلح است .

کافر گفت: کیست که تو را از دست من نجات دهد؟پیامبر اکرم اصلا نترسیدند و فرمودند.

خدا نجات می دهد، کافر گفت :حالا ببینم چگونه نجاتت می دهد و شمشیر را بالا برد که بزند.

پایش لغزید و به زمین خورد و شمشیر از دستش رها شد و در هوا شروع به چرخیدن کرد.

حضرت به چابکی از جا جستند و قبضه ی شمشیر را گرفتند و زیر گلوی کافر گذاشتند و

فرمودند:حال کیست که تو را نجات دهد؟ گفت کرم و لطف شما ،حضرت شمشیر را به او دادند

و فرمودند:برو.

کافر چند قدم رفت ولی باز گشت و گفت “اشهَدُ اَن لا اله الا الله و اَشهَدُ اَنَّ محمد رسول الله”

معبودا!به ما ادب بندگی بیاموز و ما را از شیعیان واقعی پیامبران و ائمه ی اطهار علیهم السلام قرار ده.

منبع :گزیده ای ازسخنان استاد شایق حفظه الله