انتخاب خدايي/ با نگاهي به كتاب زندگي به سبك دخترانه
خدا به او دختری داده بود در حالی که عصبانی بود خدمت امام
صادق علیه السلام رسید حضرت با دیدن ناراحتی او فرمودند:"اگر
خداوند به تو وحی می کرد که او برایت فرزند انتخاب کند یا خودت
انتخاب کنی چه می گفتی؟” مرد گفت:می گفتم خدا برایم انتخاب
کند پاسخ امام راستی آبی بود بر آتش درونش…
(خداوند متعال برای تو انتخاب کرد.)
آری مهربان من خدا تو را برای پدر و مادر مهربانت انتخاب کرد.
و خوش به حال همه دخترانی که حضرت علی علیه السلام در باره
آنها فرمود:"زن گل بهاری است و نه قهرمانی زور آزما”
چقدر خدا تو را دوست داشت که تو را آفريد.مادرهای نازنین اصلا
“مژده رسول مهربانی ها صلی الله علیه و آله به پدران و مادرانی که سه
دختر را تربیت کنند شنیده ای"هر که موفق شود سه دختر را ( به خوبی)
سرپرستی کند سه بوستان بهشتی به او داده می شود که هر کدام از آنها
از همه دنیا و هر چه در آن است بزرگتر است.”
چقدر رسول اکرم صلی الله علیه و آله در باره دختران حرفهای زیبا گفته اند
آدم دلش می خواهد ساعت ها بنشیند و آن ها را بخواند
“خانه ای نیست که دخترانی در آن باشند مگر این که هر روز دوازده برکت
و رحمت از آسمان برآن خانه نازل می شود و [عجیب تر آن که] زیارت
فرشته ها از این خانه [و خانواده] قطع نمی شود و برای پدرشان
[که حق تربیتی آنها را ادا کند] در هر روز و شب عبادت یک سال
را می نویسند.”
راستی حالا که خدا تو را برای خودش انتخاب کرده می خواهی چگونه
باشی آخر بعضی از دختران با رفتارها یشان دل همه اهل خانه را شاد
می کنند غمخوار مادر و کمک کار او هستند، با لبخندشان به سوی پدر
دلش را پر از شادی می کنند، با خواهر و برادرهایشان مهربانند. تو
می خواهی چگونه باشی از امروز که به سن تکلیف رسیدی؟ از امروز
که بنده خوب خدا شده ای؟ از امروز که قرار است چادر یادگار حضرت
زهرا سلام الله علیها را با افتخار به سر کنی ؟چرا که تاج بندگی توست
می خواهی چگونه باشی؟ چون این تو هستی که انتخاب می کنی و
مطمئن هستم تو دوست داری محبوب خدا و فرشته ها و پدر و مادر و
اطرافیانت باشی چون تو گلی، خوشبویی، معطری ،از امروز وقتی با چادر
سفیدت بر سر سجاده عبادت می ایستی، چقدر دیدنی می شوی .چقدر پدر
و مادرت در دلشان به تو می بالند که چنین دختر نازنینی دارند و حاصل
عمرشان هدر نرفته است.مبارکت باد دختر نازنین ایران زمین.خوب بمان
تا آخر و بدان اگر نمره بندگیت بیست شود خدا هم به تو افتخار خواهد
کرد. سلامتی همه دختران گل و مهربان صلوات
اللهم صلي علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم
احاديث برگرفته شده از كتاب زندگي به سبك دخترانه
تقديم به همه دختران ايران زمين كه امروز در روز ميلاد اقا
علي اصغر و جواد الائمه عليهم السلام به تكليف رسيدن خود را جشن
مي گيرند.
مرضيه يادگاري اردچي/ حوزه علميه حضرت زينب سلام الله عليها يزد
آرزوي قشنگ همه باغچه هاي دنيا
گل نرگسم،باغ و بهارم،مولاي خوبم،بيادت
هستم و برايت دعا مي كنم.تو نيز به دعاي
كسي كه فرجت را ازته دل از خدا مي خواهد
آمين بگو نگار دلربايم1
دلم مي خواهد همه باغچه هاي دنيا
پر از گل نرگس شود ، تا بوي گلهاي نرگس
فضاي همه عالم را پركند.
شايد اين آرزوي قشنگ همه باغچه هاي
دنيا باشد. / نوشته: م . ي
ويژه هاي دوست داشتني
سلام مولاي خوبم.آغاز امامتت را تبريك مي گويم.
هر جا كه هستي برايمان دعا كن .مي دانم كه ويژه
دعايمان مي كني و من هميشه اين ويژه دعا
كردن هايت را دوست دارم، خدا كند ما هم ويژه
بيادت باشيم و يادت را هميشه در خانه قلبمان نگه
داريم و غافل نشويم و بدانيم كه اگر در زمين امامي
نبود هر آينه زمين اهل خود را فرو مي برد.
(لولا الحجة لساخت الارض بأهلها)
امام مهربانم !خداكند غريبت نگذاريم.
آغاز امامت امام مهربانمان را به همه دوستان
عزيزم در كوثر بلاگ تبريك و تهنيت عرض مي كنم.
م.ي
سلام پدر مهربان صاحب الزمان
سلام پدر مهربان صاحب الزمان، امشب حال دلم گرفته ست.
نمی دانم پسر عزیزتان کجای این عالم خیمه عزا بر پا کرده
اقا جان گاهی با خودم فکر مي کنم، چقدر از شما دور شده ام
خوانده ام خیلی مهربانی،خوانده ام از گرفتاری های دوستانتان
قبل از آنی که شرح حالشان را بر زبان جاری کنند، گره گشایی
کرده ای. تو همان امام رئوفی. من این را خوب می دانم.
امشب یک نگاه عنایت از آن نگاه هايی که به یاران و شیعیان
خاصت کردی به ما هم بینداز. حالم دلم خوب نیست. شرح
پريشانيم را مي داني، راستي من هميشه در صدر همه آرزوهايم
فرج دردانه ات مهدي زهرا را از خدا طلب كرده ام، امشب
براي فرج فرزند عزيزت خودت دعا كن مهربان امام من
نوشته: م . ي
راه انداختنی قشنگ
سلام به ماه عبادت و بندگی، به ماه خدا،
سلام به رمضان، سلام به ماهی که سراسر
خیر و برکت است، ماه مهمانی خدا… و سلام
به همه شما دوستان کوثر بلاگ.
طاعات و عباداتتون قبول باشه دوستان گلم
امروز مطلب قشنگی دیدم، حکایت یک پسر
ده ساله که سوالی ذهنش را مشغول می کند
که شاید سوال ذهن من و شما هم باشد.
سوال یک پسر ده ساله که با خود می گوید:
چرا ثواب سه سوره توحید با همه قرآن برابری
می کند؟چرا خداوند گاهی در قبال انجام کارهایی
اندک، ثواب هایی بزرگ برای بندگان در نظر می گیرد؟
تا این که جواب سوالش را از زبان یک دوست می فهمد.
او که تعریف می کند، بچه بودم که خیلی شیطنت
می کردم، یک روز عمویم مقداری پول داد تا با آن
کاری اقتصادی کنم..پسر تعدادی بسکویت می خرد
و سر کوچه بساط پهن می کند، روز اول اوضاع
کاسبی اش کساد بوده ،تا ظهر که پدرش را در
مقابل خود می بیند،پدر از اوضاع کاسبی می پرسد
و قیمت بسکویت ها را سوال می کند، پسرمی گوید
قیمتش پنج تومان، در حالی که قیمت واقعی اش
دو تومان بوده، پدر می گوید یک بسکویت هم به ما
بده،بعد یک بسکویت که کمی دست خورده بوده را
به طرف پدر می گیرد، پدر کمی تامل می کند اما
چیزی نمی گوید. یک ده تومانی به طرف پسر می گیرد
پسرک از روی شیطنت به پدرمی گوید: من پول خرد
ندارم که به شما پس دهم، در حالی که در جیبش بوده.
و پدر می گوید: بعدا حساب می کنیم و آن بعدا هرگز نیامد.
پسرک می گوید:غروب شد و به خانه رفتم ،بسکویت دست
خورده پدر را در تاقچه دیدم و آن را خوردم…. سالها گذشت
و من خودم صاحب پسری پر جنب و جوش شدم،بعدها
فهمیدم که آن پول کاسبی را پدر به عمو داده بود…
بعدها فهمیدم پدر قیمت واقعی بسکویت را می دانست
و حتی آن روز فهمیده بود که من بقیه پولش را در
جیبم داشته ام و حتی فهمیده بود که آن بسکویت را
من خوردم…اما او همه این کارها را کرده بود تا من راه
بیفتم، تا شاید دست از خطا بر دارم..خدا هم می داند
“سه بار خواندن سوره توحید با ختم کل قرآن فرق دارد
خوب می داند یک درهم صدقه در ماه رمضان با هزار
درهم صدقه فرق دارد ،ولی ثواب آنها را یکی می کند
تا ما را راه بیندازد تا دست از خطا بر داریم و آدم
شویم تا کم کم مزه عبادت را بچشیم.”
چقدر خدای ما مهربان است، او که همیشه
در حال راه انداختن ماست….
انتخابی زهرایی/ قشنگ ترین شیرینی زندگیم حوزه بوده.....
با دو نفر از طلبه ها برای تبلیغ حوزه به مدرسه راهنمایی شهید دهقانی
شهرستان تفت رفتیم و من از زهرا اردانی زاده خواستم تا در جمع بچه هایی
که خیلی منظم در سالن اجتماعات جمع شده بودند صحبت کنه،زهرا بعد از
سلام متن زیبایی رو از کتاب “نامه های یواشکی از سیده زهرا برقعی تقدیم
بچه ها کرد.همه سالن رو سکوت پر کرده بود .
“خدا سلام! گاهی در دوستی هایم دچار شک می شوم.گاهی در انتخاب
راهی که می روم، دودل می مانم،گاهی خوب را از بد تشخیص نمی دهم و
باچنان اشتیاقی به سمت «بد» می روم که گویی « خوب » است.
گاهی هم حتی نمی فهمم که دارم به سمت بالا می روم یا دارم سقوط
می کنم.من در این حد ناتوانم خدا!
در این حد که مصلحت ها را نمی دانم.غر میزنم و با کسی طرح دوستی
می ریزم که ناخواسته شاید همان دشمن تو باشد،یا اینکه مرا به سمت
نافرمانی تو سوق دهد.می بینی؟! من در ابتدایی ترین کارهایم که انتخاب
مسیر یا رفیق راه است،مانده ام و توی ای خدای نازنین من!خودت خوب
می دانی دودلی و شک چه درد بدی ست،شنیده ام وعده اش را به
دوستانت داده ای که : « نگران نباشید.این طور نمی ماند…
شنیده ام که گفته ای : « بالاخره دانه های سیاه را از دانه های سپید
جدا خواهیم کرد..» خب!من منتظرم خدا!وقتش نرسیده ما را از شک
به درآوری؟ما که قدمان به غیب نمی رسد،ما که از پشت پرده ها
خبر نداریم.کمکمان کن که از بند شک ها رها شویم.”
و بعد از این متن ادامه داد: بچه ها گاهی وقتا تو زندگی هامون شک و
تردید میاد سراغمون،یه جایی که می خواهیم چیزی رو بخریم یا کاری