حاج آقا محمدی روحانی توانای تلویزیون دهه ی اول محرم به یزد

اومده بودند و در پایگاه شهید سعیدی رحمة الله علیه سخنرانی

می کردند،شبی ایشان می فرمودند:در مدرسه ای دعا می کردم

و نام نائب امام زمان ارواحنا فداه رو آوردم، دختر خانمی براش جای

سوال شد که یعنی چی که رهبر می تونه نائب امام زمان عج الله

تعالی فرجه الشریف باشه؟ بهش گفتم در واقع من دارم خودم رو

آموزش میدم، اگه رهبرم دستور داد برم تو خیابونا میگم چشم، اگه

فرمود نیاین تو خیابونا بازم چشم ،من تند و کند نمیرم ،همه ی این

کارا رو می کنم که وقتی امام زمانم بیاد و ازم کاری بخواد تو روی او

نایستم و مخالفت نکنم.

خدایا حالا از نوشتن هم خجلم که چقدر در برابر مولایم ایستادم و دلش

را شکستم،آیا مرا خواهد بخشید؟

یادگاری/ حوزه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها یزد

این پیامک زیبا تقدیم به همه ی دوستان کوثر بلاگی ام

“تا حالا دیدی انگشتت رو بذاری کف دست نوزاد

چطوری محکم انگشتتو می گیره؟

الهی شش ماهه ی ابا عبد الله علیه السلام

دستت رو همون جوری بگیره.”

در مدرسه ی کربلا،کودکان به چشم خود دیدند که بابا

دو بخش است،بخشی در صحرا،بخشی بر بالای نیزه

اما این که عمو چند بخش است را فقط بابا می داند.

پشت جلد مجله خوبان را که نگاه کردم، متن بسیار زیبایی دیدم

نوشته بود:راستی هیچ وقت از خودت پرسیدی قیمت یک روز زندگی

چقدره؟یا از خودت پرسیدی قیمت یک روز بارانی چنده؟

برای ساختن یک رنگین کمان قشنگ چه قدر انرژی لازمه؟…

چرا فیش پول باران،ماهانه برای ما نمیاد؟چراآبونمان اکسیژن هوا را

پرداخت نمی کنیم؟اصلاتا حالاشده به خاطر این که زیر درخت بنشینی

و به آواز بلبل گوش کنی،پول بدی؟یا حاضری برای بو کردن یک بنفشه

وحشی در یک صبح بهاری،یک اسکناس درشت بپردازی؟

تو که قیمت همه چیز را با پول می سنجی،تا حالا از خدا پرسیدی؛قیمت

یک دست سالم چنده؟یک چشم بی عیب چه قدر می ارزه؟قیمت یک

سلامتی کامل چه طور؟و خیلی سوال ها مثل این، که شاید به ذهن هیچ

کدام ازما نرسیده آن وقت تو موجود خاکی از زمین و زمان شاکی هستی

که از زندگی خیری ندیدی؟ / منبع:خانه خوبان،اردیبهشت93

“اگر پدری با تحقیر و کتک نمره 15 فرزندش را رد کند

و سرزنشش کند،فردا او سرافکنده با نمره 10 واردخانه

می شود،اما اگر پدری نمره ی 16 فرزندش را با

مهربانی و نوازش قبول کند، فردا فرزند با نمره ی20

وارد خانه می شود.”

گاهی اون قدر فشارهای زندگی زیاده که تنها گله می کنیم

به این خدای مهربون که خدایا چرا من؟در صورتی که چرا گفتن

به حکمت و کار اون معبود بی همتا، خطاست.

جایی جمله ای در باره زندگی خواندم نوشته بود:"زندگی سرشار

از سر سبزی است سبز بنگریم و سبز زندگی کنیم.”

فقط کافیه بدونیم هر کی هستیم و هر جا که باشیم هوامون رو

داره،بدون این که لازم باشه مدام بهش یادآوری کنیم هوای منو

داشته باش/  یادگاری. حوزه علمیه حضرت زینب سلام اله علیها یزد