بی بی زینب کبری سلام الله علیها به خاطر حسینی شدن ما بی حسین شد ، مبادا دلمان هنوز رنگ و بوی حسین نگرفته باشد!!
اگر ادعا می کنیم سید الشهدا علیه السلام الگوی عملی در زندگی ماست.
باید در عملکردها و برخوردها هم شبیه آن امام همام رفتارکنیم،در قدیم کوزه های
گلی و سفالی بود که هم برای خنک نگه داشتن آب از آن استفاده می کردند و هم
از آنها به عنوان نگهداری روغن حیوانی بهره می بردند،اما از ظاهر کوزه ها می شد.
بفهمی در درون کدام یک آب است و در درون کدام روغن.
چون بیرون کوزه ی روغن چرب بود و بیرون کوزه ی آب نمناک بود و خوش به حال کسانی
که هم ظاهرشان و هم باطنشان فریاد می زند که من حسینی ام.
راستی به قول عزیزی بی بی زینب کبری سلام الله علیها به خاطر حسینی شدن ما
بی حسین شد، مبادا دلمان هنوز رنگ و بوی حسین نگرفته باشد.
اقتباسی از سخنان ارزشمند حاج آقا محمدی در دهه ی اول محرم.
و مولا حسین علیه السلام که شاگرد نخبه ی دانشگاه کربلاست، چه زیبا نخبه پروری می کند.
استادبزرگوارمان سرکار خانم شریفی نظرشان این بود که افراد مختلفی به
واقعه ی عاشورا نگریستند و هر کدام جنبه ای از آن را در نظر گرفتند،برخی با
نگاه عارفانه فقط به شهادت طلبی امام حسین علیه السلام نظر داشتند،برخی
به امر به معروف و نهی از منکر امام توجه بیشتری نشان دادند وخلاصه هر کس
می خواست ذره ای هم که شده خودش را چون قطره ای به دریای معرفت امام
برساند،اما قیام سید الشهدا علیه السلام فقط یک بُعد نداشت،اگر ما از انجام
برخی کارها تنها به یک دلیل بسنده می کنیم، اما امام با رفتن خویش و فدا کردن
خون خود و یاران با وفایش یک دلیل که نه دلایلی هدفمند داشت و حالا که فرزند
زهرا علیه السلام همه چیزش را می دهد آیا اگر به مرگ معمولی و عادی بمیرد
ظلم نیست؟ شاگرد نخبه ی دانشگاه کربلا ابا عبد الله است،او که خواهری چون
زینب سلام الله علیها دارد که رسالتش را از روز عاشورا شروع می کند وشجاعانه
چون پدرش امیر المومنین علی علیه السلام محکم و استوار خطبه می خواند و
از مظلومیت امام زمانش می گوید و از ظلم دشمن پرده بر می دارد و اگر از
آرمان هایی که امام برای سرافرازی و عزت اسلام ناب محمدی داشت ذره ای
دست بر داریم ظلمی بزرگی کرده ایم وفردای قیامت شرمنده ی نگاه های
مادر بزرگوارش حضرت فاطمه سلام الله علیها می شویم.
به همان اندازه که گمراهی مردم بزرگ بود،ایثار سید الشهدا علیه السلام هم بزرگ و مثال زدنی بود.
در کلاس درس بحث بر سر امام حسین علیه السلام بود و آن حرکت
زیبایی که امام از خود به یادگار گذاشت و در تاریخ برای همیشه ماندگار
شد،آری امام باید در این راه قدم بر دارد تا چراغ های هدایت روشن شود.
تا مبادا مردم در تاریکی جهل و نادانی و ضلالت سرگردان و حیران شوند
و اگر ابا عبد الله الحسین “مصباحُ الهُدی و سفینة النجاة” می شود برای این
است که تمام تلاش خویش را به کار می بندد، تا همه را هدایت کند تا با این
روشنگری پرده های غفلت را از جلوی دیدگان خیلی ها کنار زند.
و چون به فرموده ی رسول اکرم صلی الله علیه و آله هدایت انسان ها بالاترین
اجر را دارد، خداوند هم بهترین ها را برای امام حسین علیه السلام کنار می گذارد
و به درستی که گاهی برای هدایت انسان ها باید بهای سنگینی را پرداخت،به
همان اندازه که گمراهی مردم بزرگ بود،ایثار امام هم بزرگ و مثال زدنی بود.
معبودا! ما را شرمنده ی خون سید و سالار شهیدان قرار مده.آمین یا رب العالمین
نوشته ی : م . ی
ایثار درست وقتی متولد می شود که انسان از خودش بگذرد، اوج ایثار امام حسین علیه السلام رابنگرکه از خودش که هیچ ،ازهمه چیزش گذشت!!!
استاد زینب شریفی در سر کلاس درس تاریخ اهل بیت از طلبه ها
پرسیدند:ایثار یعنی چه؟ هر کسی چیزی گفت ،گاهی کسی مالی
را بذل و بخشش می کند،گاهی کسی از خانه ی خودش می گذرد
تا کسی در آرامش باشد،گاهی کسی با بزرگواری کلیه ا ش را به
نیازمندی می دهد، اما انسان وقتی می خواهد از ایثار سید الشهدا
علیه السلام بگوید، زبان و قلم او را یاری نمی کنند؛ چرا که امام جانش
را برای هدایت ما داد و این زیباترین ایثار بود،او که از خود،خانواده و
راحتی اش بدون کمترین توقع و چشمداشتی گذشت، تا نسلی هدایت
شوند و شهادت سید الشهدا علیه السلام پایان کار او نبود که بالاترین
پیروزی و کسب عزت بود و استاد ادامه داد:ایثار درست وقتی متولد می شود.
که من از خودم بگذرم و امام از خودش که هیچ از همه چیزش گذشت و هنوز
بعد از 1400 سال رقیبی برای ایثار امام حسین علیه السلام پیدا نکرده و
نخواهیم کرد.
آیا تنها خود محجبه باشیم ،کافی است و دیگر تکلیفی نداریم؟!
دختر خانم چادری که جلوی موهایش را مثل یک تاج
خروس بیرون می آورد واقعا فاجعه است !
دختر خانم چادری ای که صدای قهقهه اش تا ده تا
خانه آن طرف تر می رود فاجعه است !
دختر خانم چادری که تمام اقوام و خویشانش برایش
محرم محسوب می شوند فاجعه است !
دختر خانم چادری که با صورت آرایش کرده از خانه
بیرون می رود، واقعاً فاجعه است !
دختر خانم چادری ای که توی عروسی ها می رقصه
واقعاً فاجعه است !
دختر خانم چادری ای که حاضره شب عروسیش لباس
نیمه عریان بپوشه، فاجعه است !
دختر خانم چادری ای که توی دانشگاه با پسرای همکلاسی اش
بگو و بخند داره، فاجعه است !
دختر خانم چادری ای که حیا نمی کند که توی تاکسی کنار
یک پسره، واقعاً فاجعه است!
اینها فاجعه اند اما
چقدر غریبند بعضی واژه ها این روزها / واجب های فراموش شده
دوستی می گفت :مادر من در محیط گرم مسجد سلیمان با پوشش کامل
بیرون میره،حاضره گرما و سختی رو به جون بخره اما خدای ناکرده باعث
جلب توجه یه نامحرم نشه ،بعضی وقتا با یکی از دخترای اقوام که روبه رو
میشه به شوخی بهش میگه اگه خدا بخواد با من و تو یه جور رفتار کنه من
یکی راضی نمی شم،نمی دونم چرا بعضی ها اصلاً به این چیزا اهمیت نمی دن.
راحت وارد خونه ی مادر شوهر میشه، قسمتی از مو و گردن جلوی برادر شوهر
پیداست،اون یکی رو نگاه می کنی راحت صدای قهقهه هاش جلوی جمع نا محرم
بلنده،به این که شب عروسی چی بپوشن اهمیت می دن حتی سر شوهراشون داد
می زنن که چرا برای من طلا نمی گیری؟و وقتی شوهر با ناراحتی میگه :با با ندارم!
برم دزدی کنم؟ زن با خشم میگه تو هنر دزدی هم نداری، تازه این چیزایی که وصف
کردم مال یه روستای کوچیکه وای به حال شهرای بزرگ.
به راستی باید چه کرد؟ و چقدر این روزها حجاب واژه غریبی شده است!!
خدایا! به زنان ما عفت فاطمی و به مردان ما غیرت علوی عطا فرما.آمین/ م . ی