راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست.
راز خلقت همه پنهان شده درعین علی ست.
کهکشان ها نخی از وصله نعلین علی ست.
می رسد قصه به آن جا که علی دل تنگست.
می فروشد زرهی را که رفیق جنگ ست.
چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد؟!
ان یکاد از نفس فاطمه بر تن دارد.
عید سعید غدیر رو به همه ی شما دوستان کوثر
بلاگی ام تبریک عرض کرده و بهترین خوبی ها را
رو براتون از خدای بزرگ و مهربون خواهانم.
مولا امیر المومنین علی علیه السلام نگهدارتون
باز هم گشوده ام دری به روی انتظار
امروز مجری برنامه های افتتاحیه سال تحصیلی جدید در بین
برنامه ها شعری در باره ی امام زمان ارواحنا فداه خواند که بسیار
زیبا بود.
گر چه خسته ام،گر چه دل شکسته ام،باز هم گشوده ام دری به
روی انتظار، تا بگویمت هنوز هم به آن صدای آشنا، امید بسته ام.
ای تو صاحب زمان ،ای تو صاحب زمین، ای عزیز دل،پناه شیعیان
ای فروغ جاودان، سایه ی بلندنام و یاد تو،از سر و سرای عاشقان
بی قرار کم مباد / اللهم عجل لولیک الفرج.
به سیاهی فکر نکن،تو یه زائری برو.
تو دل یه مزرعه / یه کلاغ رو سیاه
هوایی شده بره / پابوس امام رضا
اما هی فکر می کنه / اون جا جای کفترهاست.
آخه من کجا برم / یه کلاغ روسیاه
من که تو سیاهیها / از همه رو سیاه ترم.
میون اون کبوترها / با چه رویی بپرم؟
تو همین فکرا بودش / کلاغ عاشق ما
یه دلش می گفت برو / یه دلش می گفت بمون.
که یهو صدایی گفت / تو نترس و راهی شو.
به سیاهی فکر نکن / تو یه زائری برو.
از دوست خوبم خانم قفایی که این شعر زیبا رو
از آقای امیر ارجینی در سامانه ی آموزش مجازی
گذاشتند تشکر می کنم..دوستان مهربان کوثر
بلاگی عید بر همه ی شما مبارک باشه،ان شاءالله
همگی حاجت روا شوید.
یکی بین ازدحام،میگه کربلا می خوام.
امشب مداح اهل بیت آقای میرداماد شعری رو در حرم مطهر آقا علی ابن
موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء خواند که دلمو خیلی هوایی کرد.
خادما گریه کنون صحنتو جارو می کنن /همه نقاره ی یا ضامن آهو می زنن.
یکی بین ازدحام، میگه کربلا می خوام /یکی می بنده دخیل بچّم مریضه به خدا
برام عزیزه به خدا/ دلامون همه آباد ،رسیده شب میلاد، بازم خیلی شلوغه
پای پنجره فولاد /هر کی روش دست بذاری ،آتیش حروم اون میشه.
پیرزن میگه: چرا خمیر من نون نمیشه؟ / گفتی زائرم بشی ،یا مسافرم بشی.
سه جا میام سراغ تو /میشم تو قبر چراغ تو/شب راز و نیازه ،آقام بنده نوازه.
نگو غرق گناهم ،حرم رو همه بازه/نگو غرق گناهم،حرم رو همه بازه.
وخدایی که همین نزدیکی ست / او که مهربانی اش همیشه شامل حالم شده.
چه زیباست وقتی خدا در همه ی زندگیمان حضور داشته باشد،وقتی لحظه ای
از یاد این خالق هستی بخش غافل نباشیم و این درس بزرگ را از رسول مهربانی ها
بیاموزیم آن گاه که “کافری حضرت محمد صلی الله علیه و آله را دید که در جایی خوابیده اند
و در حال استراحت هستند گفت: بَه بَه چه جای خوبی ! نه کسی او را می بیند و نه سلاحی
دارد که از خود دفاع کند.
آرام شمشیر را کشید و آمد تیزی شمشیر را روی گلوی ایشان گذاشت ،وقتی حضرت محمد
صلی الله علیه و آله چشم باز کردند، دیدند ایشان بی سلاح و کافر مسلح است .
کافر گفت: کیست که تو را از دست من نجات دهد؟پیامبر اکرم اصلا نترسیدند و فرمودند.
خدا نجات می دهد، کافر گفت :حالا ببینم چگونه نجاتت می دهد و شمشیر را بالا برد که بزند.
پایش لغزید و به زمین خورد و شمشیر از دستش رها شد و در هوا شروع به چرخیدن کرد.
حضرت به چابکی از جا جستند و قبضه ی شمشیر را گرفتند و زیر گلوی کافر گذاشتند و
فرمودند:حال کیست که تو را نجات دهد؟ گفت کرم و لطف شما ،حضرت شمشیر را به او دادند
و فرمودند:برو.
کافر چند قدم رفت ولی باز گشت و گفت “اشهَدُ اَن لا اله الا الله و اَشهَدُ اَنَّ محمد رسول الله”
معبودا!به ما ادب بندگی بیاموز و ما را از شیعیان واقعی پیامبران و ائمه ی اطهار علیهم السلام قرار ده.
منبع :گزیده ای ازسخنان استاد شایق حفظه الله
السلام ای تار و پود فاطمه/دختر صورت کبود فاطمه
السلام ای دختر شاه نجف/ السلام ای صابر صحرای طف
السلام ای چادر زهرا به سر /السلام ای نور خورشید و قمر
السلام ای مقتدای عالمین/ السلام ای خواهر خوب حسین.
السلام ای بانوی ماتم زده /صبر تو صبر جهان بر هم زده.
السلام ای تار و پود فاطمه/ دختر صورت کبود فاطمه
السلام ای مظهر شور و شعور/ پای تا سر عشق سر تا پا حضور
السلام ای کربلا در کربلا /ای به ایمان برادر مبتلا
السلام ای خطبه خوان شهر شام /خواب را کردی به بدخواهان حرام.
السلام ای چشم زیبا بین عشق/ زینب کبری و زهرای دمشق .
شاعر:سید جمال الدین شهرزاد