اللهمّ اجْعلنی فیهِ من المُتوکّلین علیکَ ….
شخص عربی بود که خیلی گرفتاری داشت، خدمت امام حسین (علیه السلام) رسید و
عرض کرد من بدهکاری دارم و می خواستم به انسان کریمی مراجعه کنم و اینک خدمت
شما رسیده ام.
حضرت فرمودند: سه مسئله از تو می پرسم اگر یکی از آن ها را جواب دادی، یک سوم قرض
تو را می دهم و اگر دو سوال مرا جواب بدهی دو سوم قرض تو را می دهم و اگر هر سه
مسئله را جواب دادی؛ کل قرض تو را ادا می کنم.
عرب گفت: مثل شما با این عظمت از من بی سواد سوال می کنید؟
معلوم می شود، این شخص عرب، آدم متواضعی بوده است.
حضرت فرمود: از جدم رسول الله شنیده ام «الاحسان بِقَدْرِ الْمَعْرِفَةِ» اگر خواستید به
کسی احسان بکنید باید به قدر معرفتش احسان کنید؛ شما وقتی که می خواهید دستمزد
بدهید متفاوت است پولی که به یک عمله می دهید، غیر پولی هست که به یک معمار و
مهندس می دهید؛ اگر یک مبلغ بالایی به یک مهندس می دهید بخاطر علم اوست؛ اگر
جواب سوالاتم را بدهی قرضت را می دهم.
حضرت فرمودند: بهترین چیزها در عالم چیست؟
عرب گفت: بهترین چیزها ایمان به خدا و ایمان به رسول (صلوات الله علیه) و ایمان به
اهل بیت (علیهم السلام) می باشد.
حضرت از جواب عرب خوشش آمد و او را تشویق فرمودند.
حضرت سوال کرد: زینت انسان به چیست؟
عرب پاسخ داد: زینت ها مختلف است؛ زینت عالم به یک امر است؛ زینت ثروتمند به امر
دیگری است و زینت شخص فقیر نیز فرق می کند.
زینت عالم به حلم اوست،اگر به من عالم کسی دشنام داد، نباید من هم به او دشنام بدهم
و با او گلاویز بشوم.
شیخ محمد تقی بافقی و سرهنگ
در یک حمام عمومی؛ سرهنگی مشغول تراشیدن ریش خود بود؛ مرحوم شیخ محمد تقی
بافقی رحمة الله علیه در آن حمام مشغول استحمام بود، ایشان واقعه را می بیند و به سرهنگ
تذکر می دهد و می گوید: تراشیدن ریش حرام است و این کار را نکنید؛ مرحوم بافقی از
اولیاء الهی بود و خدمت امام زمان می رسیدند؛ کتابی هم در شرح حال ایشان نوشته اند
به نام؛ «التقوی و ما ادراک ما التقوی» و این کتاب را پیدا کنید و بخوانید.
سرهنگ نمی دانست که ایشان از علماست و کشیده ای بر صورت شیخ محمد تقی زد
و گفت: مشتی به تو چه؟!
مرحوم شیخ محمد تقی طرف دیگر صورتش را گرفت و گفت: یک کشیده دیگر هم بزنید
ولی ریشتان را نتراشید!
سرهنگ با خودش گفت حتما این شخص برای خودش شخصیتی است؛ از علماست.
وقتی از حمام بیرون می رود، تازه متوجه شد که ایشان آیت الله شیخ محمد تقی بافقی است
و بعد از این داستان از مریدان درجه یک شیخ محمد بافقی می شود و محاسن می گذارد و تا آخر
عمر حتی در آن ایامی که مرحوم بافقی توسط رضا خان به شاه عبد العظیم تبعید شده بود، در
خدمت ایشان بود.
این ها همه به برکت حلم و بردباری ایشان بود. اگر شیخ محمد تقی عصبانی می شد و مریدان
ایشان با سرهنگ بر خورد نا مناسبی داشتند، آیا این مسائل اتفاق می افتاد. صفت حلم و
بردباری این مرد صالح، سبب توبه آن سرهنگ کذایی شد.
ادامه روایت:
حضرت پرسید: زینت ثروتمند به چیست؟
عرب جواب داد: زینت ثروتمند به بذل و بخشش است.
بعضی افراد متمکن و ثروتمند چقدر وجوهات می دهند؛ مسجد می سازند؛ به آموزش و پرورش
کمک می کنند؛ خیرات می کنند؛ بعضی از ایشان هم خسیس هستند و به قول معروف نم پس
نمی دهند؛ خواهرش می رود رختشویی می کند و او در فکر جمع مال است! این ها زینت
ندارند؛ اگر بمیرد، کسی به تشییع جنازه او حاضر نمی شود.
بعد حضرت پرسیدند زینت فقیر به چیست؟
عرب جواب داد: زینت فقیر به صبر است.
نان خالی می خورد؛ ولی به انقلاب چیزی نمی گوید! نه اینکه یک مقدار فشار روی او آمد
و قیمت ارزاق زیاد شد بگوید: رضا شاه خوب بود! کجای رضا شاه خوب بود؟! تویی که این
حرف را می زنی با این کلمه جهنمی می شوی. مگر انقلاب ما به خاطر شکم بوده است؟
اینکه می گویی خدا رضا شاه را بیامرزد این شما را جهنمی می کند! هر چند نماز خوان باشی!
حضرت سوال کردند: اگر این صفات در کسی نباشد حال او چگونه است؟
عرب گفت: باید آتشی از آسمان فرود بیاید و او را از بین ببرد. یعنی عالمی که حلم ندارد و
ثروتمندی که بذل و بخشش ندارد؛ و فقیری که صبر ندارد باید از بین برود.
بعد حضرت سوال کردند: نجات از مهالک به چیست؟
عرب گفت: توکل بر خدا.
بخشی از دعای روز دهم ماه مبارک رمضان در باب توکل، از آیت الله مجتهدی تهرانی رحمه الله علیه.
خدایا ما را جزء انسان هایی که در هر لحظه تنها به تو توکل می کنند، قرار بده.آمین.
#دعای_دهم_ماه_مبارک_رمضان
#آیت_ الله _مجتهدی_ تهرانی_ رحمه_ الله_ علیه
#توکل